کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روحاء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
روحاء
لغتنامه دهخدا
روحاء. [ رَ ] (اِخ ) دهی است از مضافات رحبه ٔ شام . رجوع به «روحا» و منتهی الارب شود.
-
روحاء
لغتنامه دهخدا
روحاء. [ رَ ] (اِخ ) دهی است از مضافات نهر عیسی . (منتهی الارب ). از قرای بغداد بر ساحل نهر عیسی نزدیک سندیه . واﷲ اعلم . (از معجم البلدان ).
-
روحاء
لغتنامه دهخدا
روحاء. [ رَ ] (اِخ ) شهری است که فراء از آن نام برده است . (منتهی الارب ).
-
روحاء
لغتنامه دهخدا
روحاء. [ رَ ] (ع ص ) مؤنث اَرْوَح . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). ج ، روح . (اقرب الموارد). زنی که در رفتن دو پای او از هم گشاده باشد. || کاسه ٔ نزدیک تک . (منتهی الارب ) (آنندراج ). قصعة روحاء؛ کاسه ای که گودی آن کم باشد. || (اِ) شترمرغ را گویند ب...
-
روحاء
لغتنامه دهخدا
روحاء.[ رَ ] (اِخ ) موضعی است میان حرمین بر سی یا چهل میل از مدینه . (منتهی الارب ). جایی است از اعمال فُرْع در فاصله ٔ چهل روز، و بقولی در سی وشش و بقول دیگر درسی روز از مدینه . در این محل بود که «تبع» هنگام برگشتن از جنگ اهل مدینه بقصد رفتن به مکه ...
-
واژههای مشابه
-
فج روحاء
لغتنامه دهخدا
فج روحاء. [ ف َج ْ ج ُ رَ ] (اِخ ) بر سی میل است از مدینه . (منتهی الارب ). راهی است بین مکه و مدینه ، و حضرت رسول از این راه به بدر رفته است . (از معجم البلدان ).
-
جستوجو در متن
-
ثعال
لغتنامه دهخدا
ثعال . [ ث ُ ] (اِخ )شعبه ای است بین روحاء و رویثة. || چراگاه و منزلگاهی است میان عرج و روحاء. (مراصد الاطلاع ).
-
عرق الظبیة
لغتنامه دهخدا
عرق الظبیة. [ ع ِ قُظْ ظُ ی َ ] (اِخ ) جایگاهی است در سه میلی روحاء به سوی مدینه .و در آنجا مسجدی است از آن پیامبر (ص ). و گویند آن بین مکه و مدینه ، در نزدیکی روحاء واقع است . و برخی آن را همان «روحاء» دانسته اند. (از معجم البلدان ).
-
روح
لغتنامه دهخدا
روح . (ع ص ، اِ) ج ِ رَوْحاء، مؤنث اَرْوَح ، یعنی آنکه میان دو پایش گشادگی داشته باشد. (از اقرب الموارد). رجوع به اروح شود.
-
اخزم
لغتنامه دهخدا
اخزم . [ اَ زَ ] (اِخ ) کوهی است قرب مدینه بین ناحیة مَلل و روحاء و ذکر آن در اخبار عرب آمده است . || کوهی است نجدی در حُق ّالضِّباب . (معجم البلدان ).
-
بینة
لغتنامه دهخدا
بینة. [ ب َ ن َ ] (اِخ ) موضعی است از جی و جی وادی رویثه است و رویثه میان عرج و روحاء است . (از معجم البلدان ). موضعی است بوادی رویثه . (منتهی الارب ).
-
دبة
لغتنامه دهخدا
دبة. [ دَب ْ ب َ ] (اِخ ) بلدیست میان اصافر و بدر و پیغمبر صلی اﷲ علیه و سلم در راه خود به بدر بر آنجا گذشته است . این گفته ٔ ابن اسحاق است ، اما ابن الفرات آنرا بجایی دیگر گفته است و گروهی دیگرگفته اند میان روحاء و صفراء است . (معجم البلدان ).
-
دبة
لغتنامه دهخدا
دبة. [ دَب ْ ب َ ] (اِخ ) موضعی است میان اصافر و بدر و پیغامبر اکرم چون به بدر میشد از آن بگذشت و برخی آنرا بموضع دیگر گفته اند و بگفته ٔگروهی دیگر آن میان روحاء و صفراء واقعست . (معجم البلدان ). موضعی است نزدیک وادی صفرا. (منتهی الارب ).