کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
راونی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
راونی
لغتنامه دهخدا
راونی . [ وَ ] (اِخ ) عبدالسلام بن راونی حاکم شهر راون مردی فقیه و دانشمند بود. او از ابوسعدبن طهیری روایت کرد، وابوسعد سمعانی ازو روایت دارد. (از لباب الانساب ).
-
راونی
لغتنامه دهخدا
راونی . [ وَ ] (ص نسبی ) منسوب است به راون که شهری است از طخارستان در بلخ . (از انساب سمعانی ).
-
جستوجو در متن
-
ترخم
لغتنامه دهخدا
ترخم . [ ت َ خ ُ / ت ُ خ َ ] (اِخ ) وادیی است به یمن . (معجم البلدان ). || قبیله ایست از حِمْیَر. (منتهی الارب ). ترخم بالضم ، قبیله ای است از حمیر. و حافظ گوید بطنی است از یحصب . ابن سمعانی آنرا بفتح تا و ضم خا ضبط کرده است . اعشی راست : عجبت لاَّل ...
-
اسعد
لغتنامه دهخدا
اسعد. [ اَ ع َ ] (اِخ ) ابن مسعودبن علی بن محمدبن عتبی . مکنی به ابی ابراهیم . وی از فرزندان عتبةبن غزوان است . و بنا بگفته ٔ سمعانی ، در المذیل ، نواده ٔ ابونصر محمدبن عبدالجبار عتبی است . اما چنانکه گذشت ، نام عبدالجبار در نسب او نیست و شایدبود که ...