ترخم . [ ت َ خ ُ / ت ُ خ َ ] (اِخ ) وادیی است به یمن . (معجم البلدان ). || قبیله ایست از حِمْیَر. (منتهی الارب ). ترخم بالضم ، قبیله ای است از حمیر. و حافظ گوید بطنی است از یحصب . ابن سمعانی آنرا بفتح تا و ضم خا ضبط کرده است . اعشی راست :
عجبت لاَّل الحرفتین کأنما
رأونی نفیا من ایاد و ترخم .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.