کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذریب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ذریب
لغتنامه دهخدا
ذریب . [ ذِرْ ی َ ] (ع اِ) زهر اصفر. گل زرد. (و کلمه معرب مینماید). رجوع به زریاب شود.
-
واژههای همآوا
-
ظریب
لغتنامه دهخدا
ظریب . [ ظَ ] (اِخ ) نام موضعی که قبیله ٔ طی ّ پیش از فرودآمدن به جبلین درآنجا سکونت داشته اند. معبدبن قرط گوید : الایا عین جودی بالصبیب و بکّی ان بکیت بنی عجیب و کانوا اِخوة لبنی عداءففرق بینهم یوم عصیب فقد ترکوا منازلهم و بادواکمنزل ظبی مبنی ّ ظریب...
-
زریب
لغتنامه دهخدا
زریب . [ زَ ] (اِخ ) ابن بریسیا. وصی عیسی بن مریم علیهماالسّلام . رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 682 شود.
-
زریب
لغتنامه دهخدا
زریب . [ زَ ] (اِخ ) یوم الزریب ... از روزهای عربان است . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). من ایام حروب العرب . (اقرب الموارد).
-
ضریب
لغتنامه دهخدا
ضریب . [ ض َ ] (ع ص ، اِ) مانند. (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). مثل . (منتهی الارب ). نظیر : ضریر ما له فی العلوم نظیر و طبیب ما له فی الازمنة الغابرة ضریب . (خلاصة الاثر بدیعی ). || نوع . || زده شده . || صفت از هر چیزی . || نیک زننده . || سَر. (منته...
-
ضریب
لغتنامه دهخدا
ضریب . [ ض ُ رَ ] (اِخ ) ابن نقیر (یا نفیر) ابن سُمیر مکنی به ابوالسلیل . صحابی است . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
ذرایب
لغتنامه دهخدا
ذرایب . [ ذَ ی ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ ذریبة. و ذریب بمعنی حادّ.