کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دیبادوز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دیبادوز
لغتنامه دهخدا
دیبادوز. (نف مرکب ) دوزنده ٔ دیبا. دیباباف : ابر دیبادوز، دیبا دوزد اندر بوستان باد عنبرسوز، عنبر سوزد اندر لاله زار.منوچهری .
-
جستوجو در متن
-
عنبرسوز
لغتنامه دهخدا
عنبرسوز. [ عَم ْ ب َ ] (نف مرکب ) عنبرسوزنده . آنکه عنبر می سوزاند : ابر دیبادوز دیبا دوزد اندر بوستان بادعنبرسوز عنبر سوزد اندر لاله زار. منوچهری .شمعهای بساط بزم افروزهمه یاقوت ساز و عنبرسوز. نظامی .|| (اِ مرکب ) مجمری که در وی عنبر سوزانند. (ناظم ...
-
لاله زار
لغتنامه دهخدا
لاله زار. [ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) جای روئیدن لاله ٔ بسیار. لالستان . لاله ستان : ز بازان هوا همچو ابر بهارز خون تذروان زمین لاله زار. فردوسی .ز بس خون که شد ریخته بر زمین یکی لاله زاری شد آن دشت کین . فردوسی .چه قدش ، چه پیراسته زاد سروی چه رویش ، چ...
-
رشته
لغتنامه دهخدا
رشته . [ رِ ت َ / ت ِ ] (اِ) ریسمان . (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ مؤلف ) (برهان ). ریسمان و حبل و رسن . (ناظم الاطباء). تار ابریشمی یا پنبه ای . (از شعوری ج 2 ورق 20). از قبیل بافته ٔ ابریشمینه مانند رشته ٔ سر علم و گلوگاه نیزه و آنکه درو...