کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دیاقودا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دیاقودا
لغتنامه دهخدا
دیاقودا. [ دَ ] (معرب ، اِ) دیاکودا. بلغت یونانی شربت خشخاش را گویند که از پوست خشخاش پخته باشند نه از تخم آن . (از برهان ). شاید دیافوذا معرب دیاقودا باشد. (ازغیاث ). شربت کوکنار. شراب خشخاش . شربت خشخاش : و از افیون و تخم خشخاش و دیاقوذا (دیاقودا) ...
-
جستوجو در متن
-
دیاکودا
لغتنامه دهخدا
دیاکودا. [ ک ُ ] (یونانی ، اِ) دیاقودا. رجوع به دیاقودا شود.
-
دیاقوذا
لغتنامه دهخدا
دیاقوذا. [ دَ ] (معرب ، اِ) دیاکودا. دیاقودا : ازافیون و تخم خشخاش و دیاقوذا که نزله بازدارد پرهیزکنند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). رجوع به دیاقودا شود.
-
کوکنار
لغتنامه دهخدا
کوکنار. (اِ مرکب ) غلاف خشخاش باشد. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 129). غلاف غوزه ٔ خشخاش باشد و به عربی رمان السعال گویند. (برهان ). غلاف غوزه ٔ خشخاش که به فارسی نارکیوا و به عربی رمان السعال گویند که دفع سرفه کند و فارسیان سرفه را کوک گویند و سرفه کردن ...