کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دٔنو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دٔنو
لغتنامه دهخدا
دٔنو. [ دَ ءِ ] (ص ) دنوتک (پهلوی ) . در اوستا صفتی است گاو و اسب و شتر ماده را برای بازشناختن از نرآنان و صفتی که بازشناختن گاو و اسب و شتر نر بکار رفته «ارشن » است که در پهلوی «گوشن » و در فارسی صورت «گشن » بخود گرفته است و بمعنی نر بکار میرود. (از...
-
واژههای مشابه
-
دنو
لغتنامه دهخدا
دنو. [ دُ ن ُوو ] (ع اِمص ) قرب . نزدیکی . (آنندراج ) (غیاث ). || خویشی و قرابت . (منتهی الارب ).
-
دنو
لغتنامه دهخدا
دنو.[ دُ ن ُ و و ] (ع مص ) نزدیک شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (دهار) (غیاث ). نزدیک آمدن . (تاج المصادر بیهقی ). اِدّناء. (المصادر زوزنی ). رجوع به ادناء شود.
-
جستوجو در متن
-
زحب
لغتنامه دهخدا
زحب . [ زَ ] (ع مص ) نزدیکی . نزدیک شدن . دنو. (از اقرب الموارد).
-
ادناء
لغتنامه دهخدا
ادناء. [ اِدْ دِ ] (ع مص ) دُنوّ. نزدیک آمدن . نزدیک گردیدن .
-
دناة
لغتنامه دهخدا
دناة. [ دَ ] (ع مص ) ناکس شدن . (از المصادر زوزنی چ بینش ص 93). و رجوع به دنو و دناوة شود.
-
متدنی
لغتنامه دهخدا
متدنی . [ م ُ ت َ دَن ْ نی ] (ع ص ) اندک اندک نزدیک شونده ، مأخوذ از دنو. (آنندراج ). کسی که اندک اندک نزدیک شود. (ناظم الاطباء). و رجوع به تدنی شود.
-
حبو
لغتنامه دهخدا
حبو. [ ح ُ ب ُوو ] (ع مص ) دنو. نزدیکی . نزدیک شدن : حبوت للخمسین ؛ سال من نزدیک پنجاه است . || حبو شراسیف ؛ دراز شدن و متصل گردیدن استخوانهای پهلو. || حبو اضلاع به صلب ؛ پیوستن استخوانهای پهلوبه پشت . || حبو سیل ؛ نزدیک شدن بعض آن به بعض . || بر دست...
-
دانی
لغتنامه دهخدا
دانی . (ع ص ) دانی ٔ. پست . مقابل عالی . مقابل بلند: عالی و دانی ؛ خرد و بزرگ . || بی باک . || (از مصدر دنائت ) ناکس . فرومایه . دنی . خسیس . دون . ماجن . ناکس و فرومایه و پست . (غیاث ). مسکین . سافل . || (از مصدر دنوّ) قریب . نزدیک . (غیاث ). مقابل ...
-
میاط
لغتنامه دهخدا
میاط. (ع مص ) مزاجرة. (از ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). از هم دور شدن ؛ وقعالقوم فی هیاط و میاط؛ ای فی دنو و تباعد. (ازناظم الاطباء). در اضطراب و رفت و آمد. (از اقرب الموارد). و رجوع به مزاجرة شود. || دور کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || دفع کردن...
-
نزدیک شدن
لغتنامه دهخدا
نزدیک شدن . [ ن َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) رسیدن . پیش آمدن . قریب شدن . (ناظم الاطباء). ولی . اقتراب . دنو. (ترجمان القرآن ). تقرب . (تاج المصادر بیهقی ). مقابل دور شدن : نزدیک نمی شوی به صورت وز دیده ٔ دل نمی شوی دور. سعدی . || فرارسیدن : چو بگذشت شب رو...
-
دانیة
لغتنامه دهخدا
دانیة. [ی َ ] (ع ص ) تأنیث دانی . || فرومایه . || نزدیک شونده مأخوذ از دُنُوّ. (غیاث ). نزدیک : و هو الذی انزل من السماء ماءً ... ومن النخل من طلعها قنوان دانیة... (قرآن 99/6)؛ و اوست که فروفرستاد از آسمان آب را... و از درخت خرما و از شکوفه اش خوشه...
-
ادنی
لغتنامه دهخدا
ادنی . [ اَ نا ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از دُنُوّ. نزدیک تر. اقرب . مقابل اقصی . || نعت تفضیلی از دنی . زبون تر. (مؤید الفضلاء) (وطواط) (غیاث اللغات ).پست تر. فرومایه تر. ارذل . خسیس تر. پست رتبه تر. مقابل خیر. || کمتر. (منتهی الارب ). کمترین . (مؤید...