ادنی . [ اَ نا ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از دُنُوّ. نزدیک تر. اقرب . مقابل اقصی . || نعت تفضیلی از دنی . زبون تر. (مؤید الفضلاء) (وطواط) (غیاث اللغات ).پست تر. فرومایه تر. ارذل . خسیس تر. پست رتبه تر. مقابل خیر. || کمتر. (منتهی الارب ). کمترین . (مؤید الفضلاء). اقل ّ: بأدنی من صداقها؛ ای بأقل مِن مهر مثلها. (منتهی الارب ). || فروتر. (منتهی الارب ). پائین تر. اسفل ، مقابل اعلی : ادنی خیبر؛ ای اسفلها. صعید ادنی ؛ مقابل صعید اعلی . (معجم البلدان ). || کوچکتر. اصغر، مقابل اکبر. || فرومایه . (منتهی الارب ). مرد فرومایه . (صراح ). || فرودین . || اول ، مقابل آخر: لقیته ادنی دَنی (کحتّی ) و ادنی دنی ّ (کغنی )؛ ملاقات کردم با او اول هر چیز. (منتهی الارب ). لقیته ادنی ظلم ؛ اول شب . (مهذب الاسماء). مؤنث : دُنْیا. ج ، اَدانی .
- عذاب ادنی ؛ عذاب این جهانی .
- علم ادنی ؛ علم طبیعی . (کشاف اصطلاحات الفنون ). طبیعیات .
- فلسفه ٔ ادنی یا اسفل ؛ فلسفه ٔ طبیعیة، مقابل ماوراءالطبیعة.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.