کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دوره 3 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
دورة
لغتنامه دهخدا
دورة. [ دَ رَ ] (ع اِ) گردش . || دایره ٔکوچک . (ناظم الاطباء). || گردی . (دهار).
-
هم دوره
لغتنامه دهخدا
هم دوره . [ هََ دَ / دُو رَ / رِ ] (ص مرکب ) هم عصر. هم عهد. هم زمان . (یادداشت مؤلف ). || در تداول دو تن را گویندکه با هم در مدرسه یا دانشگاهی درس خوانده باشند.
-
دوره کردن
لغتنامه دهخدا
دوره کردن . [ دَ / دُو رَ / رِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) احاطه کردن . محیط شدن . اطراف چیزی یا کسی یا جایی گرد آمدن . (یادداشت مؤلف ). - دوره دوختن به ؛ دوختن چیزی بر درزهای جامه یا پارچه ٔ دیگر به قصد استحکام آن . (یادداشت مؤلف ).- دوره کردن ریش ؛ زیر...
-
دوره فروش
لغتنامه دهخدا
دوره فروش . [ دَ / دُو رَ / رِ ف ُ ] (نف مرکب ) دوره گرد. طواف . (یادداشت مؤلف ). رجوع به دوره گرد شود.
-
دوره گرد
لغتنامه دهخدا
دوره گرد. [ دَ / دُو رَ / رِ گ َ ] (نف مرکب ) سیار. متحرک . (یادداشت مؤلف ). غیرثابت چنانکه گدا و یا مردمی بیکاره . || (اصطلاح عامیانه ) طواف . دستفروش . (یادداشت مؤلف ). آنکه متاع مستعمل در کوچه ها و خیابانها گرداند فروختن را: کتابفروش دوره گرد. ک...
-
دوره گردی
لغتنامه دهخدا
دوره گردی . [ دَ / دُو رَ گ َ ](حامص مرکب ) حالت و عمل دوره گرد. سیاری . متحرکی . (یادداشت مؤلف ). || طوافی . عمل دوره گرد. کار دوره گرد. (یادداشت مؤلف ). رجوع به دوره گرد شود.
-
دوره میشاخور
لغتنامه دهخدا
دوره میشاخور. [ دُ رَه ْ خ ُ ](اِخ ) دهی است از دهستان سراب دوره ٔ بخش چگنی شهرستان خرم آباد. در 6 هزارگزی شمال سراب دوره و 5 هزارگزی شمال راه فرعی خرم آباد به کوهدشت . با 360 تن سکنه . آب آن از چشمه میشاخور است . ساکنین از طایفه ٔ بهرامی وچادرنشین ه...
-
ریقان دوره
لغتنامه دهخدا
ریقان دوره . [ دُ رَه ْ ] (اِخ ) دهی از بخش چگنی شهرستان خرم آباد. دارای 300 تن سکنه . آب آن از چشمه ٔ دوره و محصول عمده ٔ آنجا غلات و حبوب و لبنیات و صنایع دستی زنان سیاه چادر و جل بافی است . راه آن ماشین رو و ساکنان آن از طایفه ٔ بهرامی و چادرنشین ...
-
سراب دوره
لغتنامه دهخدا
سراب دوره . [ س َ دُ رَه ْ ] (اِخ ) دهی است مرکز دهستان از بخش چگنی شهرستان خرم آباد. راه اتومبیل رو خرم آباد بکوهدشت از وسط این آبادی عبور می نماید. آب آنجا از سراب دوره تأمین می شود. محصول آنجا غلات ، حبوب ، لبنیات . هوای آنجا معتدل و دارای 300 تن...
-
سراب دوره
لغتنامه دهخدا
سراب دوره . [ س َ دُ رَه ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش چگنی شهرستان خرم آباد. این دهستان در قسمت مرکزی بخش واقع شده است و محدود است از شمال به سفیدکوه ، از جنوب برودخانه ٔ خرم آباد، از خاوربه دهستان ناوه کش ، از باختر بدهستان سماق . موقعیت طبیعی ...
-
جستوجو در متن
-
ظریفی
لغتنامه دهخدا
ظریفی . [ ظَ ] (اِخ ) از شعرای دوره ٔ سلطان بایزیدخان ثانی ، از مردم قصبه ٔ کوینک . (قاموس الاعلام ).
-
کاکا
لغتنامه دهخدا
کاکا. (اِخ ) از شعرای دوره ٔ صفویه است . (تاریخ ادبیات ادوارد براون ص 88).
-
نمکدان
لغتنامه دهخدا
نمکدان . [ ن َ م َ ] (اِخ ) نام بنائی است از دوره ٔ صفویه در اصفهان . این بنا را ظل السلطان ویران کرد. (یادداشت مؤلف ).
-
زاتوردات
لغتنامه دهخدا
زاتوردات . (اِخ ) یکی از شاهان پارس (165 ق . م .) در دوره ٔ دوم که دوره ٔ استقلال پارس و مجزا شدن آن است از دولت سلوکی . این دوره با سلطنت منوز شروع میشود و خط سکه ها آرامی است . امراء و شاهان پارس قدیم را از روی سکه های یافت شده به سه دوره تقسیم کرد...