دوره گرد. [ دَ / دُو رَ / رِ گ َ ] (نف مرکب ) سیار. متحرک . (یادداشت مؤلف ). غیرثابت چنانکه گدا و یا مردمی بیکاره . || (اصطلاح عامیانه ) طواف . دستفروش . (یادداشت مؤلف ). آنکه متاع مستعمل در کوچه ها و خیابانها گرداند فروختن را: کتابفروش دوره گرد. کسبه ٔ دوره گرد. قبا ارخالقی دوره گرد. || آنکه به همه جای رود و وقار ندارد. (یادداشت مؤلف ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.