کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دوداله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دوداله
لغتنامه دهخدا
دوداله . [ دُ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) بازی الک دولک و پله چوب . (ناظم الاطباء). نام بازیی است اطفال را با دو چوب کوچک و بزرگ و آن را در خراسان کال چینه و لادبازی و در جای دیگر پله چوب گویند و چوب کوچک را در فارسی پل و بزرگ را چینه و به عربی قله و بزرگ...
-
جستوجو در متن
-
داله
لغتنامه دهخدا
داله . [ ل َ / ل ِ ] (اِ) جزء دوم کلمه دوداله است و دوداله نام بازی است که کودکان به دو چوب بازند و از آن دو چوب است . آنکه بزرگتر است چنبه و آنکه کوچکترست پل نامند. رجوع به دوداله شود.
-
دودداله
لغتنامه دهخدا
دودداله . [ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) دوداله . دوددله . بازی الک دولک . (ناظم الاطباء). رجوع به دوداله شود.
-
دوددله
لغتنامه دهخدا
دوددله . [ دَ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) دودداله . دوداله . (ناظم الاطباء). رجوع به دوداله شود.
-
کال چنبه
لغتنامه دهخدا
کال چنبه . [ چُم ْ ب َ / ب ِ ](اِ مرکب ) الک دولک . مِقْلاء. دوداله . دودله . لاوبازی .رجوع به الک دولک و نیز رجوع به لاو و لاوبازی شود.
-
قلا و مقلا
لغتنامه دهخدا
قلا ومقلا. [ ] (اِ مرکب ) الک دولک . دودله . دوداله .قله . کال چنبه . الک جنبش . پله چوب . (یادداشت مؤلف ).
-
دودله
لغتنامه دهخدا
دودله . [ دُ / دِ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) دودانه . (جهانگیری ) (از برهان ). دودداله . دوداله . بازی الک دولک و پله چوب . (از ناظم الاطباء). قله . مقلاة. الک دولک . الک جنبش . کال چنبه . جفته . پله چوب .قلا و مقلا. (یادداشت مؤلف ). رجوع به الک دولک شو...
-
خاک نمک
لغتنامه دهخدا
خاک نمک . [ ن َ م َ ] (اِ مرکب ) نوعی از بازی باشد و آن چنان است که چیزی را در توده ٔخاک نم کرده پنهان سازند و بعد از آن خاک را بدو بخش تقسیم کنند و هر بخشی از آن کسی باشد، آن چیزی که پنهان است از بخش هر کس برآید غالب بود و او برده باشد و به عربی این...
-
غوک چوب
لغتنامه دهخدا
غوک چوب . (اِ مرکب ) دو چوب باشد که کودکان بدان بازی کنند، یکی به مقدار یک وجب ، و دیگری دراز به مقابل یک گز، و آن را در بعضی ولایات دسته چلک و چالیک نیز گویند. (فرهنگ جهانگیری ). دو چوب باشد یکی کوتاه بقدر یک قبضه و دیگری دراز بمقدار سه وجب . (برهان...
-
غوک
لغتنامه دهخدا
غوک . (اِ) جانوری است که در آب و زمین نمناک میماند، بعربی ضِفدِع (ضَفدَع ) گویند. (آنندراج ). حیوان کوچکی ذوالحیاتین که وزغ و چغر وچغز نیز گویند و به ترکی قرباغه نامند. (از ناظم الاطباء). جانوری است که در آب و خشکی هر دو زندگی کند.(فرهنگ نظام ). تلفظ...
-
الک دولک
لغتنامه دهخدا
الک دولک . [ اَ ل َ دُ ل َ ] (اِ مرکب ) یا الک دلک ، دو پاره چوب است که بدان بازی کنند یکی دراز و دیگری کوتاه . چوب دراز را دولک و کوتاه را الک نامند. (از فرهنگ جهانگیری ذیل چالیک ). بازی الک دولک بدین ترتیب است که طفلی چوبی قریب یک ذرع را که دولک نا...