کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دوتاه شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دوتاه شدن
لغتنامه دهخدا
دوتاه شدن . [ دُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) تاه شدن . (ناظم الاطباء). روی هم خمیدن . لایی روی لای دیگر قرار گرفتن . غرض . تمغج . انقعاص ؛ دوتاه شدن چیزی . (منتهی الارب ). || خمیدن . خمیده شدن . خمیده پشت گردیدن . (یادداشت مؤلف ) : هلال عید بدانگونه رخ نمود...
-
جستوجو در متن
-
اثنیناء
لغتنامه دهخدا
اثنیناء. [ اِ ] (ع مص ) دوتاه شدن . || بازگردیدن .
-
انخناث
لغتنامه دهخدا
انخناث . [ اِ خ ِ ] (ع مص ) دوتاه شدن و شکسته شدن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).شکسته شدن یا دوتا شدن . (تاج المصادر بیهقی ). شکسته شدن . دوتا شدن . (مصادر زوزنی ). || نرم و فروهشته گردیدن . (ناظم الاطباء). نرم و خرد شدن . (از اقرب ال...
-
انغیاط
لغتنامه دهخدا
انغیاط. [ اِ ] (ع مص ) دوتاه گشتن چوب .(ناظم الاطباء). دوتا شدن چوب . (از اقرب الموارد).
-
دولا
لغتنامه دهخدا
دولا. [ دُ ] (ص مرکب ) دوتاه . (ناظم الاطباء). کوز. کوژ. منحنی . دوتاه . دوتا. خم . بخم . خمیده . دوتو. دوتوی . دوته . (یادداشت مؤلف ). || مضاعف و دولای . (ناظم الاطباء).- دولا شدن ؛ خمیدن . دوتو شدن . خم شدن . خم آوردن . دوتا شدن . منحنی شدن . (یا...
-
تلوی
لغتنامه دهخدا
تلوی . [ ت َ ل َوْ وی ] (ع مص ) پیچیده شدن . (تاج المصادر بیهقی ). بر خویشتن پیچیدن . (زوزنی ).تافته و دوتاه گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || روی برگردانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || پراکنده...
-
تمعج
لغتنامه دهخدا
تمعج . [ ت َ م َع ْ ع ُ ] (ع مص ) پیچیدن و دوتاه شدن و شتاب رفتن ، یقال : تمعج السیل اذا سرع فی جریه . و تمعجت الحیة اذا تقلب فی سیرها. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). پیچیدن و دو تاه شدن سیل و مار در رفتن و گفته اند که این مقلوب تعمج است . (از اقرب ا...
-
دوتایی شدن
لغتنامه دهخدا
دوتایی شدن . [ دُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) خم شدن . خمیدن . خمیده گشتن . دوتو شدن . دوتاه گشتن . (یادداشت مؤلف ) : دوتایی شد آن سرو نازان به باغ همان تیره گشت آن گرامی چراغ . فردوسی . || خم شدن احترام بزرگی را. خمانیدن قامت بزرگداشت شاه و امیر و بزرگی را...
-
تثنی
لغتنامه دهخدا
تثنی . [ ت َ ث َن ْ نی ] (ع مص ) دوتاه شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ). دوتا شدن . (زوزنی ) (ناظم الاطباء). بدو درآمدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). || گردیده شدن . (شرح قاموس ). بازگردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنند...
-
کوژ گشتن
لغتنامه دهخدا
کوژ گشتن . [ گ َ ت َ ] (مص مرکب )خمیده پشت شدن . خمیده قامت شدن . گوژ شدن : سرو بودیم گاه چند بلندکوژ گشتیم چون درونه شدیم . کسائی .ز رشک چهره ٔ تو ماه تیره گشت و خجل ز شرم قامت تو سرو کوژ گشت و دوتاه . فرخی (دیوان چ عبدالرسولی ص 359).رجوع به کوژ و ک...
-
انخفاع
لغتنامه دهخدا
انخفاع . [ اِ خ ِ ] (ع مص ) دوتاه یا مسترخی و باریک گردیدن از گرسنگی . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). دوتا شدن و گویند مسترخی شدن از گرسنگی و نازک و باریک شدن . (از اقرب الموارد). یقال : انخفعت کبده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) . || ...
-
انثناء
لغتنامه دهخدا
انثناء. [ اِ ث ِ ] (ع مص ) گشتن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). انثنای چیزی ؛ انعطاف آن . (ازاقرب الموارد). || دوتاه شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). برگشتن بعض چیزی بر بعض آن . (از اقرب الموارد). خمیدن . دوتا شدن . دولا شدن . انحن...
-
دوتو
لغتنامه دهخدا
دوتو. [ دُ ] (ص مرکب ) دوته . مضاعف . (ناظم الاطباء). دوتا. دوتاه . ضعف . (یادداشت مؤلف ). || دوبالا و خمیده و منحنی و دوتا. (از آنندراج ). دوتاه . دوته . خم . خم شده : و در میان کتفهای او بالشی دوتو اندر نهند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).- دوتو شدن ؛ ان...
-
انقعاص
لغتنامه دهخدا
انقعاص . [ اِ ق ِ ] (ع مص ) در حال مردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). برجای مردن . (از اقرب الموارد). جابجا مردن . (یادداشت مؤلف ). || دوتاه شدن چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). انثناء. (از اقرب الموارد).