کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دوابخش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دوابخش
لغتنامه دهخدا
دوابخش . [ دَ ب َ ] (نف مرکب ) دوابخشنده . چاره گر. معالج . شفابخش : که ای محراب چشم نقش بندان دوابخش درون دردمندان . نظامی .فریبنده چشمی جفاجوی و تیزدوابخش بیمار و بیمارخیز.نظامی .
-
جستوجو در متن
-
جفاجو
لغتنامه دهخدا
جفاجو. [ ج َ ] (نف مرکب ) جفاجوی . جفاجوینده . کسی که در ایذای مردم کوشش میکند. (ناظم الاطباء). جفاکار. جفاکاره . جفاپیشه . جفاکیش . جفاآهنگ . جفاگستر. (آنندراج ) : فرزند بسی دارد این دهر جفاجوی هر یک بد و بی حاصل چون مادر زانیش . ناصرخسرو.بر سر من ن...
-
بیمارخیز
لغتنامه دهخدا
بیمارخیز. (نف مرکب ) کسی که از بیماری برخاسته باشد و اغلب که خیز در این ترکیب بمعنی خاستن است ، یعنی کسی که خاستن او مثل بیماران بود و این در حالت نقاهت باشد. (بهار عجم ) (آنندراج ). بیمارناک . بیمارغنج : چون معالجت خواهی کردن اندیشه کن از خورشهای پی...
-
بخش
لغتنامه دهخدا
بخش . [ ب َ ] (اِ) حصه و بهره . (برهان قاطع) (آنندراج ) (انجمن آرا). بهره و حصه و قسمت و نصیب . (ناظم الاطباء). حصه ٔ مردم و قسمت . برخ . بهر. بهره . (از شرفنامه ٔ منیری ). حصه و نصیب . (غیاث اللغات ). سهم . قسم . قسمت . رسد. جزء. پاره . بعض . قطعه ....
-
دردمند
لغتنامه دهخدا
دردمند. [ دَ م َ ] (ص مرکب ) (از: درد + مند، پسوند اتصاف ) . صاحب درد. (آنندراج ). دردناک . (شرفنامه ٔ منیری ). دارای رنج تن ویا رنج جان . وجعناک . (ناظم الاطباء). دردگین . دردگن . دردآلود. وَجِع. وجعة. (از منتهی الارب ) : نباید که خسبد کسی دردمندکه ...