کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دریگان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دریگان
لغتنامه دهخدا
دریگان . [ دَ ] (اِ) دریجان . ادرجان . به تلفظ کاف در هندوی نزدیک به گاف فارسی ، مرکب است از دو کلمه ٔ «دِری » که به تبدیل دال و تاء اصلش تری است به معنی سه ، و کانا به معنی بخش و بهر. بیرونی در کتاب تحقیق ماللهند (چ اروپا ص 307) می نویسد: ثم الا ثلا...
-
جستوجو در متن
-
دریکان
لغتنامه دهخدا
دریکان . [ دِ ] (اِ) دریگان . رجوع به دریگان شود.
-
ادرجان
لغتنامه دهخدا
ادرجان . [ ] (معرب ، اِ) رجوع به دریگان شود.
-
دریجان
لغتنامه دهخدا
دریجان . [ دَ ] (معرب ، اِ) معرب دریگان است . (آنندراج ). ده درجه از هر برجی باشد وبرای هر دریجانی صاحبی از کواکب سبعه هست و میان ایران و روم و هند در ارباب آنها اختلاف باشد. (یادداشت مرحوم دهخدا). قانونی در علم هیئت که در آن صور و اشکال فلکی را به س...
-
گاوکان گردان
لغتنامه دهخدا
گاوکان گردان . [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مسکون بخش جبال بازر شهرستان جیرفت ، واقع در 15000گزی شمال مسکون و 3000گزی باختر شوسه ٔ بم به سبزواران . کوهستان . سردسیر، دارای 100 تن سکنه . آب آن از قنات ، محصول آنجا غلات ، حبوبات ، شغل اهالی زراعت ،...