کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دریوزه گری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دریوزه گری
لغتنامه دهخدا
دریوزه گری . [ دَرْ زَ / زِ گ َ ] (حامص مرکب ) عمل دریوزه گر. سؤال . گدائی . کدیه . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
واژههای مشابه
-
دریوزه کردن
لغتنامه دهخدا
دریوزه کردن . [ دَرْ زَ / زِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) گدایی کردن . تکدی . صدقه خواستن . وام خواستن : خاقانی ازین درگه دریوزه ٔ عبرت کن تا از درتو زین پس دریوزه کند خاقان . خاقانی .ای با تو مرا دوستی سی روزه وز خدمت وصل تو کنم دریوزه . خاقانی .چشمه ای کاین...
-
دریوزه گر
لغتنامه دهخدا
دریوزه گر. [ دَرْ زَ / زِ گ َ ] (ص مرکب ) آنکه کارش دریوزه باشد. گدا. سائل . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
کاسه ٔ دریوزه
لغتنامه دهخدا
کاسه ٔ دریوزه . [ س َ / س ِ ی ِ دَرْ زَ / زِ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کاسه ٔ گدائی : کاسه ٔ دریوزه سازد دیده ٔ یعقوب راماه کنعان در هوای نکهت پیراهنش . صائب .من آن آزاده مشرب طایرم کز شوق صید من به حسرت کاسه ٔ دریوزه چشم دام بردارد.میرزا بیدل (از آن...
-
جستوجو در متن
-
نانجویی
لغتنامه دهخدا
نانجویی . (حامص مرکب ) طلب رزق و معاش . طلب روزی . روزی طلبی . || گدائی . دریوزه گری . نانخواهی . || دنیاطلبی . عمل نانجوی . رجوع به نانجوی شود.
-
تگدی
لغتنامه دهخدا
تگدی . [ ت َ گ َدْ دی ] (اِ) گدایی و دریوزه گری . (ناظم الاطباء). گدیه کردن . (آنندراج ) : به چهارسوی تگدی چو مشتری کردن نهاده ست شب و روز پای دکانش . شفائی (از آنندراج ).رجوع به تکدی شود.
-
کدیه
لغتنامه دهخدا
کدیه . [ ک ِدْ / ک ُدْ ی َ ] (معرب ، اِمص ) معرب از کلمه ٔگدا و گدایی فارسی . سؤال . دریوزه . دریوزه گری . (یادداشت مؤلف ) : کس کرد و به کدیه سپهی خواست ز گیلان هرگز به جهان شاه که دیده ست و گدایی . منوچهری .نه دم کدیه ای همی گویم نه دم عشوه یی همی...
-
سؤال
لغتنامه دهخدا
سؤال . [ س ُ آ ] (ع مص ) درخواست . (ناظم الاطباء). خواستن . (غیاث ) (دهار) (تاج المصادر بیهقی ). خواهندگی . (یادداشت بخط مؤلف ). || پرسش . پرسیدن . || پرسش . استفهام . استفسار. (ناظم الاطباء). عرض و طلب . (ناظم الاطباء) (غیاث ) (دهار) (تاج المصادر ...
-
خواست
لغتنامه دهخدا
خواست . [ خوا / خا ] (ص ) راه کوفته شده . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). || (اِ) جزیره که میان دریا باشد. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). || (مص مرخم ، اِمص ) اراده . مشیت . (ناظم الاطباء). اراده ای که دگرگون نشود : تو پیمان همی داری ورای راست ولیکن فلک ر...
-
خاقانی
لغتنامه دهخدا
خاقانی . (اِخ ) افضل الدین بدیل ابراهیم بن علی خاقانی حقایقی شَروانی ملقب به حسان العجم یکی از بزرگترین شاعران و از فحول بلغای ایران است . لقب حسّان ُالعَجَم را که بحق در خور اوست ، عم او کافی الدین عمر به وی داد و خاقانی خود چندبار خویشتن را بدین لق...
-
چارشنبه سوری
لغتنامه دهخدا
چارشنبه سوری . [ شَم ْ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) آخرین چهارشنبه ٔ اسفند ماه هر سال شمسی که ایرانیان در شب آن جشن چارشنبه سوری میگیرند و آداب و رسوم خاصی را در آن شب برگزار میکنند. جشن چارشنبه سوری که از جشن های ملی و باستانی ایرانیان است و هنوز در بسیار...