کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دریاکنار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دریاکنار
لغتنامه دهخدا
دریاکنار. [ دَرْ ک َ ] (اِ مرکب ) ساحل دریا. (ناظم الاطباء). لب دریا. ساحل . آنجا که خشکی به دریا پیوندد. اراضی کنار دریا. (یادداشت مرحوم دهخدا) : چو شد سلم تا پیش دریاکنارندید ایچ کشتی و راه گذار. فردوسی .کهی بد همانجا به دریاکنارگرفته ز دریا کنارش ...
-
دریاکنار
لغتنامه دهخدا
دریاکنار. [ دَرْ ک ِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان مرکزی بخش لنگرود شهرستان لاهیجان واقع در 9هزارگزی خاور لنگرود و 4هزارگزی شمال رودسر و راه چمخاله ، با 1112 تن سکنه . آب آن از چاه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
جستوجو در متن
-
جزیر
لغتنامه دهخدا
جزیر. [ ج َ ] (از ع ، اِ) مأخوذ از تازی که در شعر فارسی بمعنی جزیره بکار رفته است : که خوانند برطائل او را بنام جزیری همه جای شادی و کام . اسدی (گرشاسبنامه ص 149).وز آنجا سپه برد زی زنگباربشد تا جزیری به دریاکنار. (گرشاسب نامه ).پر از کوه و بیشه جزی...
-
لنگرود
لغتنامه دهخدا
لنگرود. [ ل َ گ َ ] (اِخ ) (بخش ...) نام یکی از بخشهای پنجگانه ٔ شهرستان لاهیجان و حدود آن به شرح زیر است : از طرف شمال و باختر به بخش مرکزی لاهیجان ، از خاور به دریای خزر و بخش رودسر و از جنوب به دهستان املش ازبخش رودسر. قسمت جنوبی بخش کوهستانی جنگل...
-
کین خواستن
لغتنامه دهخدا
کین خواستن . [ خوا / خا ت َ] (مص مرکب ) انتقام کشیدن . (فرهنگ فارسی معین ). انتقامجویی کردن . خونخواهی کردن . کین جستن : کنون است هنگام کین خواستن بباید بسیجید و آراستن . دقیقی .تو خواهی مگر کین آن نامداروگرنه منم کینه را خواستار. فردوسی .چو بارستم آ...
-
رانکوه
لغتنامه دهخدا
رانکوه . (اِخ ) نام منطقه ای است از گیلان و حدود آن بشرح زیر است : از طرف شمال دریای خزر، از جنوب خطالرأس اصلی سلسله ٔ جبال البرز که حد طبیعی گیلان و قزوین است ،از خاور شهرستان شهسوار (چابکسر آخرین ده رانکوه ازطرف باختر است ). بنابراین این منطقه ٔ ر...
-
رستن
لغتنامه دهخدا
رستن . [ رُ ت َ ] (مص ) روییدن . (فرهنگ رشید). روییدن و بالیدن و سبز شدن . (ناظم الاطباء). روییدن و برآمدن . (آنندراج ). نمو کردن . بالیدن . بیرون آمدن . سبز شدن . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). دمیدن . سر زدن . حاصل مصدر آن رویش . (یادداشت مؤلف ). روی...
-
کنار
لغتنامه دهخدا
کنار. [ ک َ / ک ِ ] (اِ) نقیض میان . (برهان ). کناره ٔ چیزی وگوشه و طرف . (غیاث ). گوشه و طرف . (آنندراج ). ضد میان و آن را کران نیز گویند. (انجمن آرا) : برادر نداری نه خواهر نه زن چو شاخ گلی بر کنار چمن . فردوسی .پسر زاد ماهی که گفتیش مهرفرود آمد ان...
-
زی
لغتنامه دهخدا
زی . (حرف اضافه ) بمعنی سوی و طرف و جانب و نزدیک ، چنانکه گویند «زی فلان »؛ یعنی طرف فلان و سوی فلان و جانب فلان و نزدیک فلان . (برهان ). سوی . طرف و جانب . (فرهنگ فارسی معین ). سوی و طرف و جانب و کنار و ساحل و نزدیک . (ناظم الاطباء). سوی که به تازیش...