کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دریافت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دریافت
لغتنامه دهخدا
دریافت . [ دَرْ ] (مص مرکب مرخم ) دریافتن . وجد. وجدان . یافت . (یادداشت مرحوم دهخدا). درک .دریابیدن : و نگر تا این سخن سرسری نشنوی که از دریافت سعادت محروم مانی . (جامع الستین ). به دریافت دولت مشاهدت و سعادت ملاقات بغایت آرزومند می باشد. (منشآت خاق...
-
واژههای مشابه
-
دریافت کردن
لغتنامه دهخدا
دریافت کردن . [ دَرْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) گرفتن . اخذ کردن . به خود واصل کردن . اخذ. وصول . قبض چنانکه وجهی را. مقابل پرداخت کردن . رسید. واصل شدن . استاندن . (یادداشت مرحوم دهخدا). || تمیز دادن . فهمیدن . معلوم کردن . (ناظم الاطباء). || نگریستن . (نا...
-
دریافت گر
لغتنامه دهخدا
دریافت گر. [ دَرْ گ َ ] (ص مرکب ) بیننده . ناظر. (ناظم الاطباء).
-
تیزی دریافت
لغتنامه دهخدا
تیزی دریافت . [ ی ِ دَرْ ](ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سهولت ادراک . (ناظم الاطباء). لَقن . (منتهی الارب از یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
جستوجو در متن
-
پیش بها
لغتنامه دهخدا
پیش بها. [ ب َ ] (اِ مرکب ) بیعانه . سلم . چیزی که پیش از دریافت کالا بفروشنده دهند. پیشادست .
-
منفهم
لغتنامه دهخدا
منفهم . [ م ُ ف َ هَِ ] (از ع ص ) دریافت شده و فهمیده شده . (ناظم الاطباء).
-
ادراک پذیر
لغتنامه دهخدا
ادراک پذیر. [ اِ پ َ ] (نف مرکب ) قابل دریافت . قابل فهم .
-
ادراک پذیری
لغتنامه دهخدا
ادراک پذیری . [اِ پ َ ] (حامص مرکب ) قابلیت دریافت و فهم و تعقل .
-
قراب المؤمن
لغتنامه دهخدا
قراب المؤمن . [ ق ُبُل ْ م ُءْ م ِ ] (ع اِ مرکب ) دانائی و دریافت وی . (منتهی الارب ). دانائی و دریافت مؤمن . (ناظم الاطباء). در حدیث است : اتقوا قراب المؤمن فانه ینظر بنوراﷲ.
-
عین الصواب
لغتنامه دهخدا
عین الصواب . [ ع َ نُص ْ ص َ ] (ع اِ مرکب ) راه راست و مناسب . || دریافت و ادراک راست و درست . || خود آن چیز. (ناظم الاطباء).
-
ستده
لغتنامه دهخدا
ستده . [ س ِ ت َ دَ / دِ ] (ن مف ) گرفته و اخذ شده . || دریافت شده . (ناظم الاطباء).
-
صندوقدار
لغتنامه دهخدا
صندوقدار. [ ص َ ] (نف مرکب ) کسی که در اداره ها و بانکها پول را دریافت یا پرداخت می کند. خازن . || مأمور حفظ صندوق . دارنده ٔ صندوق .
-
ابوابجمعی
لغتنامه دهخدا
ابوابجمعی . [ اَب ْ ج َ ] (اِ مرکب ) دخل ها و دریافت های صاحب جمعی . وصولیهای مادرحسابی . مأخوذیهای محصل خراج و مانند آن .