کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درشتی نمودن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
درشتی نمودن
لغتنامه دهخدا
درشتی نمودن . [ دُ رُ ن ُ / ن ِ / ن َ / دَ ] (مص مرکب ) درشتی کردن . بسختی و تندی رفتار کردن . پرخاش کردن . تشدد کردن . شدت عمل نشان دادن . سختی و تندی از خود نشان دادن . ازدهاف . عُترسة. عنف [ ع ُ / ع َ / ع ِ ] . (از منتهی الارب ) : چو پیروز با او د...
-
واژههای مشابه
-
درشتی کردن
لغتنامه دهخدا
درشتی کردن . [ دُ رُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تندی کردن . مفالطت کردن . پرخاش کردن . تشدد کردن . بسختی و تندی رفتار کردن . (ناظم الاطباء). سختی کردن . خشونت کردن . سخت گرفتن . سختگیری کردن . تَبکیت . تَغلیظ. تَقریع. (منتهی الارب ). عُنف . (دهار). غلظة. (ت...
-
جستوجو در متن
-
عنف
لغتنامه دهخدا
عنف . [ ع َ ] (ع مص ) رفق و مدارا نکردن بر کسی . (از اقرب الموارد). درشتی نمودن با کسی . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). درشتی کردن و تندی و ستیزه نمودن . (غیاث اللغات ). عَنافة. رجوع به عنافة شود.
-
عنافة
لغتنامه دهخدا
عنافة. [ ع َ ف َ ] (ع مص ) مرافقت نکردن . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || آزردن . || درشتی نمودن . (ناظم الاطباء).
-
تعنیف
لغتنامه دهخدا
تعنیف . [ ت َ ] (ع مص ) درشت کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). درشتی کردن . (آنندراج ). نرمی نکردن با کسی . (از اقرب الموارد). || سرزنش کردن . (تاج المصادر بیهقی ). ملامت نمودن . (زوزنی ). سرزنش و ملامت نمودن به درشتی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطب...
-
تندی نمودن
لغتنامه دهخدا
تندی نمودن . [ ت ُ ن ُ/ ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) خشونت نمودن . کج خلقی نمودن . تندی کردن . درشتی نمودن . تیزی نمودن : که هر جای تندی نباید نمودسر بی خرد را نباید ستود. فردوسی .شهنشاه در جنگ مردی نموددلیری و تندی و گُردی نمود. فردوسی .چو آشفته شد شیر...
-
تیموک
لغتنامه دهخدا
تیموک . (اِ) عبوس است که آن ترشروئی کردن و اظهار کراهیت نمودن باشد. (برهان ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ). تندی و درشتی و سخت روئی و عبوس . (ناظم الاطباء).
-
عترسة
لغتنامه دهخدا
عترسة. [ ع َرَ س َ ] (ع مص ) سخت گرفتن . || ستم و درشتی نمودن . (منتهی الارب ). || (اِمص ) گرفت سخت و درشت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد).
-
ازدهاف
لغتنامه دهخدا
ازدهاف . [ اِ دِ ] (ع مص ) برگشتن . میل کردن . روی برگردانیدن . || دروغ گفتن . || بسیار گفتن . || بلند کردن آواز. || شتافتن . شتاب نمودن . || بتکلف افزودن در سخن . || بدرشتی و عنف در شدن . سختی و درشتی نمودن در سخن . || نزدیک مرگ رسیدن . || برداشتن ....
-
برواسیدن
لغتنامه دهخدا
برواسیدن . [ ب َرْ دَ ] (مص مرکب ) (از: بر+ واسیدن ) لمس نمودن چیزی و سودن دست به چیزی برای ادراک گرمی و سردی و درشتی و نرمی آن . (آنندراج ). برماسیدن . و رجوع به برماس و برماسیدن و واسیدن شود.
-
تعنف
لغتنامه دهخدا
تعنف . [ ت َ ع َن ْ ن ُ ] (ع مص ) سرزنش کردن و درشتی و ستم نمودن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) : باز نشانی فرست تا برساندباقی آن خط بمن بغیر تعنف .سوزنی .
-
رفق
لغتنامه دهخدا
رفق . [ رِ ] (ع مص ) نرمی نمودن با کسی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مرفق . (منتهی الارب ). لطف . (تاج المصادر بیهقی ). نرمی کردن با کسی . مقابل عنف . مقابل درشتی . ارفاق . (یادداشت مؤلف ). || چربی کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (یادداشت مؤل...
-
اقعاط
لغتنامه دهخدا
اقعاط. [ اِ ] (ع مص ) واشدن از کسی و جداگردیدن . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ). || فریاد کردن . (ناظم الاطباء). بانگ و فریاد کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || درشتی نمودن در سخن و فحش گفتن . || خوار و سبک داشتن . (منتهی الارب ) (ناظم ال...