کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درستی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
درستی
لغتنامه دهخدا
درستی . [ دُ رُ ] (حامص ) راستی . (آنندراج ). صدق . صحت . حقیقت . واقع : درشت است پاسخ ولیکن درست درستی درشتی نماید نخست . ابوشکور.که میراث بود از شه کیقباددرستی بدان بد کیان را نژاد. فردوسی .تا نباشد به درستی چو یقین هیچ گمان تا نباشد بحقیقت چو عیان...
-
درستی
لغتنامه دهخدا
درستی . [ دُ س َ / دُ س ِ ] (اِخ ) درشتی . نام دختر انوشیروان است که در حباله ٔ بهرام بود. (برهان ) (آنندراج ). و آن مرکب از دُر و ستی است . (از شرح احوال رودکی ص 1105). این نام مأخوذ از هفت پیکر نظامی است ، و اگر برساخته ٔ نظامی نباشد مصحف واستی (=...
-
واژههای مشابه
-
درستی ده
لغتنامه دهخدا
درستی ده . [ دُ رُ دِه ْ ] (نف مرکب ) درستی دهنده . دهنده ٔ درستی . جبار. صحت بخش . مقابل شکننده : درستی ده هر دلی کو شکست شفاعت کن هر گناهی که هست .نظامی .
-
جستوجو در متن
-
درشتی
لغتنامه دهخدا
درشتی . [ دُ ش َ / ش ِ ] (اِخ ) درستی . نام دختر نوشیروان زن بهرام . (از ناظم الاطباء). رجوع به درستی شود.
-
سربراهی
لغتنامه دهخدا
سربراهی . [ س َ ب ِ ] (حامص مرکب ) درستی . (آنندراج ) (غیاث ).
-
راست و درست
لغتنامه دهخدا
راست و درست . [ ت ُ دُ رُ ] (ترکیب عطفی ،ص مرکب ) آنکه براستی و درستی متّصف باشد. (یادداشت مؤلف ): آدم راست و درستی است . تسدید؛ راست و درست نمودن . (آنندراج ). راست و درست کردن . (منتهی الارب ).
-
راست رفتاری
لغتنامه دهخدا
راست رفتاری . [ رَ ] (حامص مرکب ) عمل راست رفتار. مقابل کج رفتاری . رفتار براستی و درستی و صداقت . معامله و آمیزش بصدق و درستی با مردم : صراط راست که داند در آن جهان رفتن ؟کسی که خو کند اینجا براست رفتاری .سعدی .
-
علی التحقیق
لغتنامه دهخدا
علی التحقیق . [ ع َ لَت ْ ت َ ] (ع ق مرکب ) بدون شک و شبهه . یقیناً. بی شبهه .بطور حقیقت و راستی و درستی . (ناظم الاطباء). بر مبنای یقین . بر پایه ٔ تحقیق . بر پایه ٔ حقیقت و درستی .
-
درحقیقت
لغتنامه دهخدا
درحقیقت . [ دَ ح َ ق َ ] (ق مرکب ) فی الواقع. (آنندراج ). براستی و درستی . یقیناً. فی الحقیقه . (ناظم الاطباء).
-
دملاج
لغتنامه دهخدا
دملاج . [ دِ ] (ع اِمص ) همواری کار و درستی صنعت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
راست پیشه
لغتنامه دهخدا
راست پیشه . [ ش َ / ش ِ ] (ص مرکب ) کسی که راستی و درستی پیشه دارد. که پیشه راست دارد.
-
سدد
لغتنامه دهخدا
سدد. [ س َدَ ] (ع اِمص ) درستی و راستی در کردار و گفتار، و آن مقصور از سداد است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
فریوری
لغتنامه دهخدا
فریوری . [ ف َ ری وَ ] (حامص ) راستی در دین و درستی در اعتقاد. (برهان ). ظاهراً مصحف فربودی است . رجوع به فربودی ، فرهودی و فریور شود.