کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دراطراف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
کلته زبان
لغتنامه دهخدا
کلته زبان . [ ک َ ت َ / ت ِ زَ ] (ص مرکب ) گنگ . (از غیاث ). آنکه زبانش به تلفظ درست حروف جاری نگردد. کسی که حرفها را از مخرج آنها ادا نتواند کرد. (فرهنگ فارسی معین ) : روز و شب هست دراطراف جهان سرگردان تا یکی کلته زبان جاهل احمق به کجاست .امیرخسرو (...
-
اسلام آباد
لغتنامه دهخدا
اسلام آباد. [ اِ ] (اِخ ) شهری است در خطه ٔ کشمیر در 46هزارگزی جنوب شرقی شهر سرینا، کنار نهر جلام بر فرازتلی . و در زیر این تل حوضی است که هندوان آنرا از مقدسات شمرند. در اندرون این شهر 300 دستگاه شال بافی مخصوص بافتن شال های مشهور کشمیری است . تجارت...
-
چندرچاووش
لغتنامه دهخدا
چندرچاووش . [ چ َ دِ وُ ] (اِ مرکب ) (اصطلاح زنانه ) آنکه خبرهای مهیج را بزودی از جایی بجای دیگر برد و این کلمه را بیشتر به دخترهایی که صاحب این عادتند گویند. زن یا دختری که عادت دارد اخبار را غالباً بزرگتر از واقع از جایی بجای دیگر برد.آدمی و بیشتر ...
-
نرم آب
لغتنامه دهخدا
نرم آب . [ ن َ ] (اِخ ) یکی از دهستانهای بخش دودانگه ٔ شهرستان ساری است . در سمت شرقی بخش دودانگه بین چهاردانگه و دودانگه در طرفین رودخانه ٔ تجن واقع است و هوای معتدل و مرطوبی دارد. قراء این دهستان برفراز ارتفاعات سبز و خرم بین مراتع و مزارع دیمی سرس...
-
خسرون
لغتنامه دهخدا
خسرون . [ خ ُ رُ وِ ] (اِخ ) نام سرزمینی است دراطراف فرات و پایتخت آنجا را اِدِس یا اورفه می نامیدند و پلوتارک خسرون را صفحه ٔ عرب نشین می داند. پادشاهان خسرون اصولاً تابع شاهان اشکانی بودند ولی گاهی نیز بر اثر پیشرفت رومیها تبعیت از آنها می کردند و ...
-
نفت شاه
لغتنامه دهخدا
نفت شاه . [ ن َ ] (اِخ ) قصبه ای از بخش سومار شهرستان قصرشیرین ، در نزدیکی مرز ایران و عراق واقع است . اهمیت این قصبه به مناسبت حلقه های متعدد چاه نفت است که دراطراف آن حفر شده است و از آنها نفت استخراج می شود.این نفت به وسیله ٔ لوله از طریق سرپل ذها...
-
شام غازان
لغتنامه دهخدا
شام غازان .(اِخ ) شنب غازان . شمازان . (تلفظ محلی ). از آثار تاریخی تبریز است بدین توضیح که چون غازان خان دین اسلام پذیرفت ، خواست مانند بزرگان دینی و سلاطین اسلامی برای خود مقبره ای بسازد تا زاهدان و عابدان در آنجا زندگی کنند و او را پس از مرگ به ذک...
-
مورد
لغتنامه دهخدا
مورد. (اِ) درختی همیشه سبز و دارای برگی خوشبو و گلی سپید کوچک و خوشبو که به تازی آس گویند. (از ناظم الاطباء) (از جهانگیری ). رند. (منتهی الارب ). درختی است که برگ آن به غایت سبز باشد و به سبب سبزی آن را به زلف خوبان نسبت داده اند. و آن رادر عربی آس گ...
-
پروار
لغتنامه دهخدا
پروار. [ پ َرْ ] (ص ) فربه . (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ). سَمین . بشبیون : تو کت این گاوهای پروارندلاغران را مکش که بیکارند. اوحدی .مرغ گوید به شبان تو گذارنده ٔ خلق ز تو کرده ست ز تن قسمت پروار مرا (کذا).منطقی (از حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ). || ...
-
ملتحمه
لغتنامه دهخدا
ملتحمه . [ م ُ ت َ ح ِ م َ / م ِ ] (ع ص ، اِ) مؤنث ملتحم . رجوع به ملتحم شود.- نسج ملتحمه ؛ نسجی است که برای ارتباط و اتصال دیگر نسجها و اعضای بدن به کار می رود و در حقیقت رابط بین سایر بافتهاست و فاصله ٔ اعضا و انساج دیگر را پر می کند. سلولهای اصل...
-
باغ وحش
لغتنامه دهخدا
باغ وحش . [ غ ِ وَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) باغ وحوش جائی خاص نگهداری دام و دد و پرندگان و خزندگان بحری و بری و ماهیان . جایی که جانوران وحشی را برای تماشا یا مطالعه در احوال و اعمال آنان نگهداری کنند و چون معمولا آن جایگاه صورت باغ دارد لذا به باغ...
-
زئوس
لغتنامه دهخدا
زئوس .[ زِ ] (اِخ ) (به یونانی ). به فارسی : زاوش . زاووش . زوش ، بسانسکریت : دیااوه ، بلاتینی : ژوپیتر ، بتوتنی : زیو یا تیو ، در اوستا: اهورمزد ، در سنگ نبشته های هخامنشی : ائور مزده ، در ادبیات فارسی هُرمَزد. هُرمُزد. هورمزد. هرمز. ابن العبری آرد:...
-
شادروان
لغتنامه دهخدا
شادروان . [ دُ ] (اِ مرکب ) معرب آن شادروان [ دَ / دِ ] و شاذروان . (دزی ج 1 ص 715). پهلوی شاتوروان . (فرش ). (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). پرده ٔ بزرگی را گویند مانند شامیانه و سراپرده که پیش در خانه و ایوان ملوک و سلاطین بکشند. (برهان قاطع) (فرهنگ ...
-
اردبیل
لغتنامه دهخدا
اردبیل . [ اَ دَ / دُ ] (اِخ ) ناحیه ایست واقع در بخش شرقی آذربایجان و آن از بالق چای (ماهی رود) مشروب میشود، مرکز آن شهر اردبیل واقع در 48 درجه و 2 دقیقه طول شرقی و 38 درجه عرض شمالی است در 1570گز ارتفاع . و فاصله ٔ آن تا سرحد قریب 40 هزار گز است . ...
-
زاهد گیلانی
لغتنامه دهخدا
زاهد گیلانی .[ هَِ دِ ] (اِخ ) تاج الدین ابراهیم فرزند روشن امیر.در کتاب اسس المواهب السنیة فی مناقب الصفویة، مشهور به صفوة الصفاء، تألیف توکلی بن اسماعیل بن حاجی اردبیلی معروف به ابن بزاز که در شرح احوال شیخ صفی الدین اردبیلی جد پادشاهان صفوی است ب...