کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درازشده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
درازشده
لغتنامه دهخدا
درازشده . [ دِ ش ُ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) ممتد. امتدادیافته . (ناظم الاطباء). رجوع به دراز شدن شود.
-
جستوجو در متن
-
جثم
لغتنامه دهخدا
جثم . [ ج َ ث َ ] (ع ص ) زرع جَثَم ؛ کشت درازشده . (از منتهی الارب ).
-
مسبطر
لغتنامه دهخدا
مسبطر. [ م ُ ب َ طِرر ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر اسبطرار. رجوع به اسبطرار شود. یازیده و درازشده . (ناظم الاطباء).
-
متمعی
لغتنامه دهخدا
متمعی . [ م ُ ت َ م َع ْ عی ] (ع ص ) درازشده و کشیده شده . (ناظم الاطباء). || راز فاش شده . || خرامنده و نازنده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). و رجوع به تمعی شود.
-
ممتد
لغتنامه دهخدا
ممتد. [ م ُ ت َدد ] (ع ص ) کشیده شده و درازشده . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). باامتداد و غیرمنقطع : مکیان را عز یکی بد صد شده تا قیامت عزشان ممتد شده . مولوی (مثنوی ).|| دراز. کشیده . طولانی . طویل .
-
مطول
لغتنامه دهخدا
مطول . [ م ُ طَوْ وَ ] (ع ص ) دراز و فروهشته . (آنندراج ). دراز و طولانی . ممتد و دراز و طولانی . (ناظم الاطباء). مقابل مختصر. درازشده : این حدیث بر دارکردن حسنک به پایان آوردم و چند قصه و نکته بدان پیوستم سخت مطول و مبرم . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 193)...
-
جثم
لغتنامه دهخدا
جثم . [ ج َ ] (ع مص ) سینه بر زمین نهادن . (از منتهی الارب ).سینه بر زمین نهادن مرغ و مردم . (آنندراج ). || لازم گرفتن جای . (از منتهی الارب ) (آنندراج ): جثم الطائر؛ سینه بر زمین نهاد مرغ و لازم گرفت جای را،و کذلک جثم الانسان و النعام و الخشف و الیر...
-
منتشر
لغتنامه دهخدا
منتشر. [ م ُ ت َ ش ِ ] (ع ص ) پراکنده . (غیاث ) (آنندراج ). پراکنده گشته و گسترده شده . پراکنده و پاشیده و افشان . (از ناظم الاطباء). پراکنده . پریشان . متفرق . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : خشعاً أبصارهم یخرجون من الأجداث کأنهم جراد منتشر. (قرآن ...