کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خَوَّلَهُ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
خؤلة
لغتنامه دهخدا
خؤلة. [ خ ُء ل َ ] (ع اِ) خویشی از جانب مادر. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). یقال : «بینی و بینه خؤلة» ویقال «خال بین الخؤلة». (از منتهی الارب ). || ج ِ خال . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (ترجمان علامه ٔ جرجا...
-
خوله
لغتنامه دهخدا
خوله . [ خ َ ل ِ ] (اِ) تیردان که سپاهیان از گردن آویزند. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء).تیردانی بود که غازیان دارند. (لغت فرس اسدی ص 465). || قندیل . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء).
-
خوله
لغتنامه دهخدا
خوله . [ ل ِ ] (ص ) خالی . ضد پر. (ناظم الاطباء). نقیض پر. (از برهان قاطع) : سیکی ده بخانه وام شده ست پنج از آن خوله پنج از آن ماله .سوزنی (ازانجمن آرای ناصری ).
-
خولة
لغتنامه دهخدا
خولة. [ خ َ ل َ ] (اِخ ) بنت جعفربن قیس حنفی . از حی حنفیه بود و زوجه ٔ علی بن ابی طالب علیه السلام . و مادر محمدبن حنفیه پسر علی بن ابی طالب علیه السلام . (یادداشت مؤلف ).
-
خولة
لغتنامه دهخدا
خولة. [ خ َ ل َ ] (اِخ ) بنت منظربن ریان فزاری . زوجه ٔ حسن بن علی علیه السلام و مادر حسن بن حسن بن علی (ع ) است . (یادداشت مؤلف ).
-
خولة
لغتنامه دهخدا
خولة. [ خ َ ل َ ] (اِخ ) بنت هذیل از بنی الحارث . بقولی از ازواج رسول بود و پیغامبر او را طلاق گفت . (یادداشت مؤلف ).
-
خولة
لغتنامه دهخدا
خولة. [ خ َ ل َ ] (ع اِ) آهوی ماده . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
-
واژههای همآوا
-
خوله
لغتنامه دهخدا
خوله . [ خ َ ل ِ ] (اِ) تیردان که سپاهیان از گردن آویزند. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء).تیردانی بود که غازیان دارند. (لغت فرس اسدی ص 465). || قندیل . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء).
-
خوله
لغتنامه دهخدا
خوله . [ ل ِ ] (ص ) خالی . ضد پر. (ناظم الاطباء). نقیض پر. (از برهان قاطع) : سیکی ده بخانه وام شده ست پنج از آن خوله پنج از آن ماله .سوزنی (ازانجمن آرای ناصری ).
-
جستوجو در متن
-
خؤلت
لغتنامه دهخدا
خؤلت . [ خ ُء ل َ ] (ع اِ) خویشی از جانب مادر. خولة. خؤلت املاء فارسی زبانان است از کلمه ٔ خؤلة. (یادداشت بخط مؤلف ).
-
اثال
لغتنامه دهخدا
اثال . [ اَ] (اِخ ) ابن لُجَیم . پدر حیّی است و از آن حی ّ است خوله حَنفیّه بنت جعفر مادر محمّدبن علی بن ابیطالب .
-
حنفیة
لغتنامه دهخدا
حنفیة. [ ح َ ن َ فی ی َ ] (اِخ ) خوله دختر جعفر، مادر محمدبن حنفیه زوجه ٔ علی بن ابیطالب (ع ) و مادر محمدبن علی بن ابیطالب (ع ). (از ناظم الاطباء).
-
تخویل
لغتنامه دهخدا
تخویل . [ ت َخ ْ ] (ع مص ) پادشاه گردانیدن . (زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). || خداوند چیزی گردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (از زوزنی ) (از ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). دادن و ملک گردانیدن خداوند برای کسی مال را. (منتهی الارب ) (آن...