کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خوردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خوردن
لغتنامه دهخدا
خوردن . [ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص ) از گلو فرودادن و بلعیدن غذا و طعام و جز آن . (ناظم الاطباء). اوباریدن . بلع کردن . اکل . تناول . جاویدن چیزی جامد. (یادداشت مؤلف ). جویدن . خائیدن . (ناظم الاطباء) : تلخی و شیرینیش آمیخته ست کس نخورد نوش و شکر بآپیو...
-
واژههای مشابه
-
عرق خوردن
لغتنامه دهخدا
عرق خوردن . [ ع َ رَ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) نوشیدن عرق . (فرهنگ فارسی معین ). نوشیدن باده . خوردن می : گه عرق خوردم و گه بنگ زدم تا که تریاکی و الدنگ شدم .ملک الشعراء بهار (از فرهنگ فارسی معین ).
-
عشوه خوردن
لغتنامه دهخدا
عشوه خوردن . [ ع ِش ْ وَ / وِ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) فریب خوردن .گول خوردن : حمدونه این عشوه ها چون شکر بخورد و بر آب کار سوی ماهی رفت . (سندبادنامه ص 48).کسی را بود کیمیا در نوردکه او عشوه ٔ کیمیاگر نخورد. نظامی .گر صادقی تو عشوه از آن قرص ِ خ...
-
غاچ خوردن
لغتنامه دهخدا
غاچ خوردن . [ خوَرْ / خُر دَ ] (مص مرکب ) کفتن . کافتن . شکافتن . کافتیدن . ترکیدن . کافته شدن .
-
گزند خوردن
لغتنامه دهخدا
گزند خوردن . [ گ َ زَ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) گزندرسیده شدن . (آنندراج ). صدمه دیدن . آسیب دیدن : به زیر شاخ گل افعی گزیده بلبل رانواگران نخورده گزند را چه خبر. نظیری نیشابوری (از آنندراج ).و رجوع به گزند شود.
-
گلوله خوردن
لغتنامه دهخدا
گلوله خوردن . [ گ ُ لو ل َ / ل ِ خوَرْ/ خُرْ دَ ] (مص مرکب ) برخورد کردن گلوله به کسی .
-
کش خوردن
لغتنامه دهخدا
کش خوردن . [ ک َ / ک ِ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) کش پیدا کردن . کاری یا امری طولانی شدن . در کاری اشکالی پیدا شدن و بر اثر آن طول و تفصیل پیدا کردن . (یادداشت مؤلف ). || احتیاج به «کش » پیدا کردن پارچه یا جوراب یا چیزی جز آنها. (یادداشت مؤلف ).
-
کش خوردن
لغتنامه دهخدا
کش خوردن . [ ک ِ خوَرْ / خُرْ دَ ](مص مرکب ) کش داده شدن شاه در بازی شطرنج . (یادداشت مؤلف ). مورد کش قرار دادن پادشاه در بازی شطرنج .
-
کل خوردن
لغتنامه دهخدا
کل خوردن . [ ک َ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) فحل دیدن گاو ماده و امثال آن . به نررسیدن گاو ماده . نر دیدن ماده از گاو و گوسفند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کل دادن شود.
-
کتک خوردن
لغتنامه دهخدا
کتک خوردن . [ ک ُ ت َ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) مورد ضرب کتک واقع شدن . (فرهنگ فارسی معین ). ضرب دیدن و صدمه دیدن از کسی با دست یا چوب و مانند آن . شکنجه دیدن .آزار دیدن . جفا دیدن . رجوع به کتک و کتک زدن شود.
-
گول خوردن
لغتنامه دهخدا
گول خوردن . [ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) فریب خوردن . فریفته شدن . از راه به در رفتن : نخوری گول سکندر نروی همره خضرچند گردی ز پی چشمه ٔ حیوان محتاج . باقر کاشی (از بهار عجم ).من از بی عقلی گول خورده این عمل کردم .(از تاریخ عالم آرای عباسی ص 349). ...
-
گوله خوردن
لغتنامه دهخدا
گوله خوردن . [ ل َ / ل ِ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) رجوع به گلوله خوردن شود.
-
گوش خوردن
لغتنامه دهخدا
گوش خوردن . [ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) گوشمال دیدن . ناراحت شدن . آسیب دیدن : ای هنرهای تو افریدونی وی اثرهای تو نوشروانی نه ز آسیب قضا گوش خوری نه به اشکال فلک درمانی .انوری .
-
گوشمال خوردن
لغتنامه دهخدا
گوشمال خوردن . [ خوَرْ / خُرْ دَ ](مص مرکب ) سیاست دیدن . تنبیه شدن . مالیده شدن گوش . آزاردن و تنبیه شدن را و در فرمان آمدن : گر پند به گوش در نکردم از زخم تو گوشمال خوردم . نظامی .هرکه به گفتار نصیحت کنان گوش ندارد بخورد گوشمال . سعدی .سعدیا گر در ...