کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خزندگان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خزندگان
لغتنامه دهخدا
خزندگان . [ خ َ زَ دَ / دِ ] (اِ) نام دسته ای از جانورانند که حشرات الارض نیز می نامند چون مار و سوسمار و جز آن . (از ناظم الاطباء). خستر. رجوع به خستر شود.خزندگان از نظر جانورشناسی :خزندگان در جانورشناسی به آن دسته از حیواناتی اطلاق میشود که «خون سر...
-
جستوجو در متن
-
اجحار
لغتنامه دهخدا
اجحار. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ جُحر. سوراخهای ددگان و خزندگان .
-
یوج
لغتنامه دهخدا
یوج . (اِ) جانوری است از خزندگان . (از برهان ) (از آنندراج ) (از فرهنگ جهانگیری ). || بعضی چرندگان را هم گفته اند. (برهان ) (از آنندراج ).
-
اروه
لغتنامه دهخدا
اروه . [ اُ وِ ] (فرانسوی ، اِ) نوعی از خزندگان زحّافه از خانواده ٔ آنگیده که در اروپا و بربر و آسیای غربی بسیار است .
-
ترکی
لغتنامه دهخدا
ترکی . [ ت ُ ] (اِ) خارانداز را گویند و آن جانوری است از خزندگان «؟» (آنندراج بنقل از هفت قلزم ). خارپشت تیرانداز. (ناظم الاطباء).
-
گاویال
لغتنامه دهخدا
گاویال . (اِ) نوعی از خزندگان شامل طایفه ٔ تمساحان عظیم آسیا و اوقیانوسیه ، دارای پوزه ٔ بلند و باریک . طول آن گاه بشش متر میرسد.
-
پلاطور
لغتنامه دهخدا
پلاطور. [ پْلا / پ ِ ] (از فرانسوی ، اِ) جنسی از خزندگان اُفیدین پرتروگلیف از تیره ٔ هیدرفینه مخصوص به اقیانوس هند و اقیانوس کبیر غربی .
-
چهار صنف حیوان
لغتنامه دهخدا
چهار صنف حیوان . [ چ َ / چ ِ ص ِ ف ِ ح َی ْ / ح ِی ْ ] (اِ مرکب ) آدمی و پرندگان و خزندگان و چرندگان . رجوع به چارصنف حیوان شود.
-
چارصنف حیوان
لغتنامه دهخدا
چارصنف حیوان . [ص ِ ف ِ ح َ ی َ / ح َ ی ْ ] (اِ مرکب ) اصناف اربعه ٔ حیوان (انسان ، پرندگان ، خزندگان و چرندگان ) : باد بر هفت فلک پایه ٔ تختش چندانک چارصنف حیوان خواب و خور آمیخته اند.خاقانی .
-
نمس
لغتنامه دهخدا
نمس . [ ن ِ ] (ع اِ) راسو. (فرهنگ فارسی معین ). قسمی راسو. (ناظم الاطباء). جانورکی است به مصر که اژدر را کشد. (منتهی الارب ). چیزی است که ثعبان را بگزد و بکشد. (السامی ). ایخنومن و آن قسمی راسوست و در مصر بسیار باشد و در نزدقبطیان قدیم حرمتی دینی داش...
-
زحافات
لغتنامه دهخدا
زحافات . [ زَح ْ حا ] (ع ص ، اِ) ج ِ زحافة مؤنث زحاف . رجوع به زحافه شود. || جانوران خزنده رازحافات گویند. در الموسوعة آمده : زحافات یک طبقه ازحیوانات ذوفقارند. پوست بیشتر انواع زحافات از فلس پوشیده شده و عموماً تخم میگذارند و از راه ریه تنفس میکنند...
-
زحافة
لغتنامه دهخدا
زحافة. [ زَح ْ حا ف َ ](ع ص ، اِ) صیغه ٔ مبالغه است . بسیار خزنده . ج ، زَحّافات . || طائفه ای از حیوانات که با خزیدن راه میروند. خزندگان . رجوع به زَحّافات شود. || (در اصطلاح مولدان ) وسیله و ابزار هموار ساختن زمین برای کشت است . ماله . مسلفه . (از ...
-
سنگ پشت
لغتنامه دهخدا
سنگ پشت . [ س َ پ ُ ] (اِ مرکب ) جانوری است از دسته ٔ خزندگان که آنرا کشف و باخه نیز گویند و به هندی کچهوا نامند. (غیاث ). کشف . (فرهنگ رشیدی ). جانوری است معروف که او را لاک پشت و کاسه پشت نیز گویند. (برهان ). خشک پشت . سلحفاة. ابوالمتجمل . باخه . ظ...
-
مونوترم
لغتنامه دهخدا
مونوترم . [م ُ نُت ْ رِ ] (فرانسوی ، اِ) از: مونو، تک (از مونوس یونانی ) + ترم ، مخرج ، ماتحت (از ترمای یونانی ). به جانوران پستانداری اطلاق می شود که مانند خزندگان یا پرندگان دارای سوراخ مخرجی و تناسلی واحد می باشند ولی بچه زا هستند، از آن جمله اند ...