کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خدمات کم به کم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
کم گشتن
لغتنامه دهخدا
کم گشتن . [ ک َ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) کم گردیدن . کم شدن : کم نخواهد گشت دریا زین کرم از کرم دریا نگردد بیش کم . مولوی .ز قدر و شوکت سلطان نگشت چیزی کم ز التفات به مهمان سرای دهقانی . (گلستان ).به مرگ خواجه فلان هیچ کم نگشت جهان که قایم است مقامش نتیج...
-
مچولک
لغتنامه دهخدا
مچولک . [ م َ ل َ ] (اِ) در تداول عامه خوردنی کم که برای سرگرمی نه سیر شدن به دفعات و بتدریج و کم کم خورند. خوردنی ناچیز که دهان را مشغول و خورنده را سرگرم کند بی آنکه سیری آرد. چیز کمی که گاهی و کم کم برای تغییر طعم ذائقه خورند نه تغذیه را. (یادداشت...
-
کم کم
لغتنامه دهخدا
کم کم . [ ک ُ ک ُ ] (اِ صوت ) صدا و آواز کندن نقب و چاه باشد و آن را کم کم نقاب گویند. (برهان ). آوازکافتن نقب . (فرهنگ جهانگیری ). آواز شکافتن زمین و نقب به کنج خانه . (آنندراج ) (انجمن آرا). آواز شکافتن زمین و نقب . گم گم . (فرهنگ فارسی معین ) : به...
-
کم و بیش گشتن
لغتنامه دهخدا
کم و بیش گشتن . [ ک َ م ُ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) کم و زیاد شدن : چو روزی نخواهد کم و بیش گشت نشاید به همت کم اندیش گشت . امیرخسرو.پس زانو منشین و غم بیهوده مخورکه ز غم خوردن تو رزق نگردد کم و بیش .حافظ.
-
کم کم
لغتنامه دهخدا
کم کم . [ ک ُک ُ ] (اِ) زعفران . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). اسم هندی زعفران است . (فهرست مخزن الادویه ). || ریگ روان . (از برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || بمعنی ریگستان معرب قم گویند و معروف است . (آنندراج ). || قمقمه و کوزه و ابریق . ...
-
کم
لغتنامه دهخدا
کم . [ ک َ ] (اِ) چنبر غربال . چنبر غربال و پرویزن و ماشو و دف و جز آن .اِطار. فریس . اخکم . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
کم
لغتنامه دهخدا
کم . [ ک ُ ] (ع ضمیر) شما: سلام علیکم ؛ درود بر شما. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ضمیر متصل منصوب و مجرور، جمع مذکر مخاطب .
-
کماس
لغتنامه دهخدا
کماس . [ ک َ ] (ص ) به معنی کم و اندک آمده است که عربان قلیل خوانند. (برهان ). کم و کاس . (آنندراج ). کم و کاس و اندک و قلیل . (ناظم الاطباء). کم . اندک . قلیل . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کماسی شود.
-
اکمام
لغتنامه دهخدا
اکمام . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ کِم ّ. (منتهی الارب ) (ترجمان القرآن جرجانی ) (دهار) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). ج ِ کم ّ. غلافهای شکوفه . (از آنندراج ).(از غیاث اللغات ). رجوع به کم شود. || ج ِکُم ّ. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ِ کم...
-
کم
لغتنامه دهخدا
کم . [ ک َ ] (ص ، ق ) اندک باشد که در مقابل بسیار است . (برهان ) (آنندراج ). اندک و قلیل . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ فارسی معین ). قلیل . نذر. یسیر. اندک . نزیر. نزر. منزور. بخس . مقابل بسیار و کثیر و زیاد وبیش و افزون . با آمدن ، آوردن ، دادن ، زدن ،...
-
اشقان
لغتنامه دهخدا
اشقان . [ اِ ] (ع مص ) کم شدن مال کسی . || کم دادن . || کم کردن . (منتهی الارب ). کم کردن عطیه . (اقرب الموارد).
-
خانه ٔ کم
لغتنامه دهخدا
خانه ٔ کم . [ ن َ / ن ِ ی ِ ک َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حداقل . دست کم . چون : خانه کم مخارج مسافرت شما چهل هزار تومان میشود.
-
کم آمدن
لغتنامه دهخدا
کم آمدن . [ ک َ م َ دَ ] (مص مرکب ) کاسته شدن و اندک شدن و ناقص شدن و قطع شدن و ناتمام شدن . (ناظم الاطباء). اندک بودن . ناقص شدن . ناتمام بودن . (فرهنگ فارسی معین ). از شماره ٔ چیزی کاسته شدن . نرسیدن به حدی که بایسته است . کافی نبودن . کفاف ندادن :...
-
بی کم و بیش
لغتنامه دهخدا
بی کم و بیش . [ ک َ م ُ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) بدون زیاده و کم . عیناً.
-
کم گرفتن
لغتنامه دهخدا
کم گرفتن . [ ک َ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از ترک دادن و واگذاشتن و ناشده انگاشتن باشد. (برهان ). ترک دادن و ناشده انگاشتن . (فرهنگ رشیدی ).- کم گرفتن چیزی ؛ او را نبوده شمردن . او را کالعدم فرض کردن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : دی بد پدرم صد...