کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خجت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خجت
لغتنامه دهخدا
خجت . [ خ َ / خ ُ ] (اِ) مستی . || شهوت .هوای نفس . (از ناظم الاطباء). || محاصره کردن . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ شعوری ج 1 ورق 389).
-
جستوجو در متن
-
خج
لغتنامه دهخدا
خج . [ خ َج ج ] (ع مص ) شکافتن . شق . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة) (از منتهی الارب ) (از معجم الوسیط). منه : خج العود. (از معجم الوسیط). || دفع کردن . || کژ جستن باد. (از منتهی الارب ) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از معجم الوسیط): خجت الریح ...
-
خبو
لغتنامه دهخدا
خبو. [ خ َب ْوْ ] (ع مص ) فرو مردن آتش . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (متن اللغة) (معجم الوسیط) (تاج العروس ). || فروخوابیدن جنگ . (از منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (متن اللغة) (تاج العروس ). منه : خبت الحرب خبواً. || چیزی از شدت اف...