کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خبراء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خبراء
لغتنامه دهخدا
خبراء. [ خ َ ] (ع اِ) توشه دان بزرگ . (از منتهی الارب ) (از متن اللغة) (از معجم الوسیط) (از تاج العروس ) (از البستان ) (از اقرب الموارد). ج ، خَبراوات ، خَباری ̍، خَباری ، خَبار. || اشتری که به زیادی شیر امتحان شده است . (از متن اللغة) . || زمینی که ...
-
واژههای مشابه
-
خبراء صائف
لغتنامه دهخدا
خبراء صائف .[ خ َ ءُ ] (اِخ ) نام غدیری بوده است بین مکه و مدینه به عربستان . (از معجم البلدان یاقوت ) : ففد فد عبود فخبراء صائف فذوالجفر اقوی منهم ففدافده .(از مسعربن اوس بنقل یاقوت در معجم البلدان ).
-
جستوجو در متن
-
خبراوات
لغتنامه دهخدا
خبراوات . [ خ َ ] (ع ،اِ) ج ِ خَبراء. رجوع به خَبراء درین لغت نامه شود.
-
خبار
لغتنامه دهخدا
خبار. [ خ ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ «خَبراء» . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از معجم الوسیط) (از متن اللغة) (از تاج العروس ) (از البستان ).
-
خباری
لغتنامه دهخدا
خباری . [ خ َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ خَبراء. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد)(البستان ) (متن اللغة) (معجم الوسیط) (تاج العروس ).
-
خباری
لغتنامه دهخدا
خباری . [ خ َ را ] (ع ص ، اِ) ج ِ خَبراء. (از منتهی الارب ) (از متن اللغة) (اقرب الموارد) (ازمعجم الوسیط) (از تاج العروس ) (البستان ).
-
خبیر
لغتنامه دهخدا
خبیر. [ خ َ ] (ع ص ، اِ) کشاورز. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). اَکّار. حراث . (از اقرب الموارد)(متن اللغة) (تاج العروس ) (لسان العرب ). ج ، خُبَراء: «کجز عقاقیل الکروم خبیرها». (از اقرب الموارد). || مرد با آگاهی بسیار و عالم باﷲ تعالی ...
-
کول
لغتنامه دهخدا
کول . (اِ) به معنی دوش و کتف باشد. (برهان ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). دوش که به عربی کتف گویند. (از فرهنگ رشیدی ). شانه . دوش . کتف . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). گلپایگانی کول ، گیلکی کول . شانه و دوش . (حاشیه ٔ برهان چ معین ).- از سر و کول هم ب...