خبراء. [ خ َ ] (ع اِ) توشه دان بزرگ . (از منتهی الارب ) (از متن اللغة) (از معجم الوسیط) (از تاج العروس ) (از البستان ) (از اقرب الموارد). ج ، خَبراوات ، خَباری ̍، خَباری ، خَبار. || اشتری که به زیادی شیر امتحان شده است . (از متن اللغة) . || زمینی که آب در آن جمع میشود. غدیر. آبگیر. (از متن اللغة) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد) . || درخت زاری که در درون باغی باشد. و در آن تا ماههای گرم تابستان آب باقی بماند. (از متن اللغة) (معجم البلدان یاقوت ) . || منبع آب در حول ریشه سدر. (از متن اللغة) (از ناظم الاطباء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.