کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خاتمی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خاتمی
لغتنامه دهخدا
خاتمی . [ ت َ ] (اِخ ) گویندکاتب خوشنویس بوده و این شعر از او دیده شده است :بقربانت شوم شبهای هجران در دلم مگذرکه این دریای آتش ، دوست از دشمن نمیداند.(آتشکده ٔ آذر).
-
خاتمی
لغتنامه دهخدا
خاتمی . [ ت َ ] (ص نسبی ) انگشترساز یا مهرساز. (ناظم الاطباء).
-
خاتمی
لغتنامه دهخدا
خاتمی .[ ت َ ] (اِ) یک نوع گلدوزی است که سابقاً در ایران معمول بوده عبارت است از مقداری قطعات و پارچه های مختلف اللون و مختلف الشکل که با استادی و مهارت نزدیک یکدیگر دوخته میشد و شباهت کاملی بشالهای کشمیر پیدا میکرد و ضمناً بخیه دوزیها را با گلدوزی ا...
-
واژههای مشابه
-
خاتمی تبریزی
لغتنامه دهخدا
خاتمی تبریزی . [ ت َ ی ِ ت َ ] (اِخ ) شاعری است وبه کتاب فروشی اوقات میگذرانید. این مطلع از اوست :من که حیران رخت با چشم گریان مانده ام چشم چون بردارم از روی تو حیران مانده ام .(تحفه ٔ سامی ص 147).
-
جستوجو در متن
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عبدون خاتمی . او راست : کتاب آداب الحکماء.
-
رنوس
لغتنامه دهخدا
رنوس . [ رُ ] (اِ) نام سنگی است . گویند هرکه خاتمی از آن سنگ در انگشت کند غم و اندوه و حزن بدو نرسد. (برهان قاطع) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء).
-
طوقدار
لغتنامه دهخدا
طوقدار. [ طَ / طُو ] (نف مرکب ، اِ مرکب ) اسم عامی فارسی قمری است . (فهرست مخزن الادویه ). کنایه از قمری و فاخته و کبوتر و مانند آن . (آنندراج ). قمری را نیز گویند. (برهان ) : قمریَک طوقدار گویی سر در زده ست درشبه گون خاتمی حلقه ٔ او بی نگین . منوچهر...
-
غیب نمای
لغتنامه دهخدا
غیب نمای . [ غ َ ن ُ / ن ِ / ن َ ] (نف مرکب ) رجوع به غیب نما شود : دلی که غیب نمای است و جام جم داردز خاتمی که دمی گم شود چه غم دارد. حافظ.باقی آنچه ضمیر منیر و رأی غیب نمای اقتضا میکند... (تاریخ غازانی چ انگلستان ص 52).ای امیر عرب ای کآینه ٔ غیب ن...
-
سکرجه
لغتنامه دهخدا
سکرجه . [ س ُ رُ ج َ / ج ِ ] (اِ) امین الدوله گوید: نباتی است برگش شبیه به برگ مورد در وسط آن خاتمی شبیه به چشم و بحیی العالم شباهتی دارد گرم و خشک و جهت صلابت سپرز نافع و مسهل سودا است و مؤلف تذکره گوید حب السواک است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). و اسکرج...
-
نادر تبریزی
لغتنامه دهخدا
نادر تبریزی . [ دِ رِ ت َ ] (اِخ ) کلب علی متخلص به نادرا یا نادر از شاعران عهد صفویه است . نصرآبادی آرد: او هم زرگر و نقاش بوده و از تبارزه ٔ عباس آباد است اما گویا اصلش اصفهانی است . از اشعار اوست :هشدار کزین جهان دون باید رفت چون آمده ای ببین که چ...
-
خاکی
لغتنامه دهخدا
خاکی . (اِخ ) نام یکی از دراویش است که طبع شعر هم داشته . صاحب مجالس النفائس چنین آرد: مولانا خاکی از کوسو بوده و بسی درویش و دردمندمی نموده و طبع نظم نیز داشته و این مطلع از اوست :نیازمند توئیم ای بناز پرورده ترا زمانه عجب دلنواز پرورده . (ترجمه ٔ م...
-
گلدوزی
لغتنامه دهخدا
گلدوزی . [ گ ُ ] (حامص مرکب ) عمل گل دوختن . کار گل دوختن . دوختن گل روی پارچه های رنگین با نخهای قیطانی و ابریشمی بشکل گلهای رنگارنگ . کشیدن و دوختن گلهای رنگارنگ با نقوش مختلف و نخهای غاژ شده و ابریشمین و اقسام مختلف دارد به نام سوزنی ، خاتمی و...د...
-
هجار
لغتنامه دهخدا
هجار. [ هَِ ] (ع اِ) زه کمان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). وتر. (معجم متن اللغة) (اقرب الموارد) (تاج العروس ). || گلوبند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). طوق . (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة) (تاج العروس ). || تاج . (ناظم الاط...