کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حیاصه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
حیاصة
لغتنامه دهخدا
حیاصة. [ ص َ ] (ع اِ) دوال که بدان زین بندند. اصل آن حواصة بوده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). دوالی که تنگ اسب را بدان استوار کنند. (غیاث ). || (مص ) دوختن . || فراهم آوردن میان دو چیز. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به حوص شود.
-
واژههای همآوا
-
هیاسه
لغتنامه دهخدا
هیاسه . [ هََ س َ / س ِ ] (اِ) دوال . (غیاث اللغات ). دوالی را گویند که بدان تنگ زین اسب را بر پشت اسب و تنگ بالای بار را بر پشت چاروا بکشند. (آنندراج ) (برهان ). و در عربی حیاصه بدین معنی آمده است : پس ساخته زان دوال خودرنگ بر اسب فلک هیاسه ٔ تنگ .خ...
-
جستوجو در متن
-
هیاسه
لغتنامه دهخدا
هیاسه . [ هََ س َ / س ِ ] (اِ) دوال . (غیاث اللغات ). دوالی را گویند که بدان تنگ زین اسب را بر پشت اسب و تنگ بالای بار را بر پشت چاروا بکشند. (آنندراج ) (برهان ). و در عربی حیاصه بدین معنی آمده است : پس ساخته زان دوال خودرنگ بر اسب فلک هیاسه ٔ تنگ .خ...
-
منطقة
لغتنامه دهخدا
منطقة. [ م ِ طَ ق َ ] (ع اِ) کمربند و آنچه بدان میان را بندند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). میان بند. (آنندراج ). کمربند. مِنطَق و در مصباح آمده منطقة همان است که مردم آن را «حیاصة» گویند. ج ، مناطق . (از اقرب الموارد). از وسایل ملوک و آن چیزی بوده...
-
حوص
لغتنامه دهخدا
حوص . [ ح َ ] (ع اِ) معص . (منتهی الارب ). مغص . (اقرب الموارد): گویند انی اجدفی بطنی حوصاً و بوصاً و هر دو بیک معناست . (اقرب الموارد). || (مص ) حیاصة. دوختن . (منتهی الارب ). خیاطت متباعده .(اقرب الموارد). || فراهم آوردن میان دو چیز. (منتهی الارب )...
-
دوختن
لغتنامه دهخدا
دوختن . [ ت َ ] (مص ) (مصدر دیگر یا حاصل مصدر آن دوزش و دوزندگی و مصدرمرخم آن دوخت است ). دوزیدن . پیوند دادن و متصل کردن پارچه های جامه و جز آن با سوزن و نخ بهم . (ناظم الاطباء) (از برهان ). خیاطة. (دهار) (تاج المصادر بیهقی ). حوص . حیاصة. (تاج المص...