منطقة. [ م ِ طَ ق َ ] (ع اِ) کمربند و آنچه بدان میان را بندند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). میان بند. (آنندراج ). کمربند. مِنطَق و در مصباح آمده منطقة همان است که مردم آن را «حیاصة» گویند. ج ، مناطق . (از اقرب الموارد). از وسایل ملوک و آن چیزی بوده است که بر میان می بستند و در زمان ما حیاصة گویند و آن از وسایل قدیم است و روایت شده که امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع ) منطقه ای داشته است . پادشاهان هنگام بخشیدن خلعت و تشریف به امیران منطقه را بر میان آنان می بستند و آن بر حسب اختلاف مراتب انواع گوناگون داشته است چنانکه بعضی از آنها از طلای مرصع به گوهر بوده است . (از صبح الاعشی ج 2 ص 127). رجوع به مدخل بعد شود.
- منطقة ذات البروج ؛ منطقةالبروج . دایره ٔ عظیمه ٔ فلکی مانند کمربند که در آن دوازده برج واقع شده و چنان به نظر می آید که آفتاب در میان آنها در مدت سال متوالیاً سیر می نماید. (ناظم الاطباء). رجوع به منطقةالبروج شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.