کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حوقلة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حوقلة
لغتنامه دهخدا
حوقلة. [ ح َ ق َ ل َ ] (ع مص ) درو کردن . || بازماندن پیر از جماع بسبب پیری . || مانده شدن و ضعیف گردیدن . (منتهی الارب ). سخت پیر شدن و عاجز شدن از جماع . (مهذب الاسماء). || لا حول و لا قوة الا باﷲ گفتن . || بشتاب رفتن . || گام نزدیک نهادن . || خفتن...
-
جستوجو در متن
-
حوقال
لغتنامه دهخدا
حوقال . [ ح َ ] (ع مص ) حوقلة. حیقال . بازماندن پیر از جماع بسبب پیری . رجوع به حوقلة شود.
-
حیقال
لغتنامه دهخدا
حیقال . (ع مص ) حوقلة. حوقال . بازماندن پیر از جماع بسبب پیری . (منتهی الارب ) (آنندراج ) : یا قوم قد حوقلت او دنوت و بعد حیقال الرجال موت .رجوع به حوقلة و حوقال شود.
-
حولقه
لغتنامه دهخدا
حولقه . [ ح َ ل َ ق َ ] (ع مص ) لا حول و لا قوة الا باﷲ گفتن . لغتی است در حوقله یا لحن است . (منتهی الارب ).
-
هیللة
لغتنامه دهخدا
هیللة. [ هََ ل َ ل َ ] (ع مص جعلی ) لااله الااﷲ گفتن . (المصادر زوزنی ) (منتهی الارب ) (دهار). و این مصدری است منحوت چون حوقلة که مصدری است و از لاحول ولاقوة الاباﷲ ریخته و تراشیده شده است . (از اقرب الموارد).
-
حسبلة
لغتنامه دهخدا
حسبلة. [ ح َ ب َ ل َ ] (ع مص جعلی ) حکایت قول حسبی اﷲ. حسبی اﷲ یا حسبی اﷲ و نعم الوکیل گفتن . مانند بسمله و حمدله و حوقله .
-
درو کردن
لغتنامه دهخدا
درو کردن . [ دِ رَ / رُو ک َ دَ ] (مص مرکب ) درویدن . درودن . خسودن . خسوردن . دُریدن . حَوقله . قطع کردن گندم و جو و امثال آن بوسیله ٔ داس یا ابزاری دیگر : کهن باغ را وقت نو کردن است نوان را حساب درو کردن است . نظامی .شراب از خوی به رویش تخم افشاندت...
-
منحوت
لغتنامه دهخدا
منحوت . [ م َ ] (ع ص ) تراشیده شده . (غیاث ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).تراشیده شده و نجاری شده . (ناظم الاطباء) : آن بت منحوت چون سیل سیاه نفس بتگر چشمه ای بر شاهراه . مولوی . || برساخته . ساختگی . کلمه ٔ ساخته شده از کلمه یا کلماتی دیگر مثل جعفدة...
-
بسملة
لغتنامه دهخدا
بسملة. [ ب َ م َ ل َ ] (ع مص ) مصدر جعلی مانند حمدله و حوقله . بسم اﷲ گفتن . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). بسم اﷲالرحمن الرحیم گفتن . (از زوزنی ) (فرهنگ نظام ). مصدر منحوت ازبسم اﷲالرحمن الرحیم گفتن . (آنندراج ). بمعنی بسم اﷲ...
-
تهلیل
لغتنامه دهخدا
تهلیل . [ ت َ ] (ع مص ) لا اله الا اﷲ گفتن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). لا اله الا اﷲ گفتن و این مأخوذ از هیللة است مانند بسملة و حوقلة. یقال : سبح فلان و هلِّل . (از اقرب الموارد) : همه شب...
-
حسبی ا
لغتنامه دهخدا
حسبی ا. [ ح َ یَل ْ لاه ] (ع جمله ٔ اسمیه ، صوت مرکب ) مرا خدای کافی است . مخفف حسبی اﷲ و کفی و گاه حسبی و کفی گویند. مأخوذ از آیه ٔ: فان تولوا فقل حسبی اﷲ لااله الا هو علیه توکلت و هو رب العرش العظیم (قرآن 129/9). و آیه ٔ «قل حسبی اﷲ وعلیه یتوکل ال...
-
نحت
لغتنامه دهخدا
نحت . [ ن َ ] (ع اِ) سرشت . طبیعت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). نحات . طبیعة. (المنجد). || (ص ) خالص . (از اقرب الموارد) محض . (نشوء اللغة): برد نحت ؛ سرمای خالص . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || (مص ) ترا...
-
بسم اﷲالرحمن الرحیم
لغتنامه دهخدا
بسم اﷲالرحمن الرحیم . [ ب ِ م ِل ْ لا هِرْ رَ ما نِرْ رَ ] (ع جمله با حذف متعلق ، اِ مرکب ). به اسم اﷲ آغاز میکنم . بنام خدا. بنام خداوند بخشاینده ٔ مهربان . بنام خداوندبخشاینده ٔ بخشایشگر. جمله ای است مذهبی که در آغاز کارها برای دور کردن دیوان و شیا...