حوقلة. [ ح َ ق َ ل َ ] (ع مص ) درو کردن . || بازماندن پیر از جماع بسبب پیری . || مانده شدن و ضعیف گردیدن . (منتهی الارب ). سخت پیر شدن و عاجز شدن از جماع . (مهذب الاسماء). || لا حول و لا قوة الا باﷲ گفتن . || بشتاب رفتن . || گام نزدیک نهادن . || خفتن . || سپس رفتن . || دست نهادن پیران بر تهیگاه هنگام خرامیدن . || (اِ) قاروره ٔ درازگردن که با مشک دارند. || نره ٔ سست بیکار. (منتهی الارب ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.