کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حایک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حایک
لغتنامه دهخدا
حایک . [ ی ِ ] (اِخ ) الخوری ، یوحناء. او راست : العلاج بالماء البارد. ترجمه از اصل خوری سباستیان کنیب و آن در بیروت چاپ شده است . (معجم المطبوعات ص 739).
-
حایک
لغتنامه دهخدا
حایک . [ ی ِ ] (اِخ ) حمزه [ ظ: ابوحمزه ] مجمعبن سمعان حایک . ابن ابی حاتم گفته است : مجمع تیمی همان فرزند سمعان حایک و مکنی به ابوحمزه است . کوفی است و از ماهان زاهد روایت دارد. ابوحیان تیمی و سفیان ثوری از وی روایت کنند. یحیی بن معین گفته است : مجم...
-
حایک
لغتنامه دهخدا
حایک . [ ی ِ ] (اِخ ) غلام یوسف بن ابی الساج است . خوندمیر گوید: در شهور سنه ٔ 313 هَ . ق . حایک غلام یوسف بن ابی ساج با مقتدر خلیفه مخالفت کرد و مملکت ری را مسخر گردانید و مقتدر به امیر نصر پیغام داد که ما شهر ری را بتو ارزانی داشتیم باید که بنفس خو...
-
حایک
لغتنامه دهخدا
حایک . [ ی ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از حیاکت . مرد بافنده . رجوع به حائک شود. ج ، حوایک . (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ). ج ، حایکون . مجازاً، دروغ باف : صدق ابویعقوب و کذب الحائکون . (تاریخ سیستان ص 276).زآنکه جمله کسب ناید از یکی هم دروگر، هم سقا هم حای...
-
جستوجو در متن
-
حایکین
لغتنامه دهخدا
حایکین . [ ی ِ کی ] (ع ص ، اِ) ج ِ حایک (در حالت نصبی و جرّی ).
-
حایکون
لغتنامه دهخدا
حایکون . [ ی ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ حایک (در حالت رفعی ). بافندگان . جولاهگان . || دروغ بافان : طاهر گفت صدق ابویعقوب و کذب الحایکون و بدان آن خواست که کسی که چیزی نداند و اندرآن سخن گوید او جولاهه باشد. (تاریخ سیستان ص 276).