کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حائط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حائط
لغتنامه دهخدا
حائط. [ ءِ ] (اِخ ) ناحیه ای است به یمامة.
-
حائط
لغتنامه دهخدا
حائط. [ ءِ ] (ع اِ) دیوار. جدار : دوستی ببرید زآن مخلص تمام رو به حائط کرد تا نارد سلام . (مثنوی ). || دیوار باغ . || کده . کنت . کند. ج ، حیطان ، حیاط. || بستان دیواربست . ج ، حوائط : دریغ سی و سه پاره رز و دوازده ده دریغ حائط و قصر و زمین و انهارم ...
-
جستوجو در متن
-
حیاط
لغتنامه دهخدا
حیاط. (ع اِ) ج ِ حائط. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به حائط شود.
-
حیطان
لغتنامه دهخدا
حیطان . (ع اِ) ج ِ حائط. (منتهی الارب ). دیوارهای خانه . (آنندراج ) (اقرب الموارد). و قیاس آن حوطان است . (منتهی الارب ). رجوع به حائط شود.
-
حجار
لغتنامه دهخدا
حجار. [ ح ُ] (ع اِ) دیوار حجرة. حائط الحجرة. (لسان العرب ).
-
غداود
لغتنامه دهخدا
غداود. [ غ َ وَ ] (اِخ ) محله ای است به سمرقند. (منتهی الارب ). محله ای است از حائط سمرقند، در یک فرسنگی آن . (معجم البلدان ).
-
حوائط
لغتنامه دهخدا
حوائط. [ ح َ ءِ ] (ع اِ) ج ِ حائط، به معنی بستان دیواربست . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
نوزکات
لغتنامه دهخدا
نوزکات .[ ن َ ] (اِخ ) (از نوز به معنی نو به لهجه ٔ خوارزمی و کات به معنی حائط و کده ) نام قریه ای است ظاهراً به بخارا. (یادداشت مؤلف ). نیز رجوع به نوزکاث شود.
-
سامجن مادون
لغتنامه دهخدا
سامجن مادون . [ ] (اِخ ) روستائی از روستاهای دون حائط بود. (احوال و اشعار رودکی سعید نفیسی ص 109 از اصطخری ص 310).
-
سامجن ماوراء
لغتنامه دهخدا
سامجن ماوراء. [ ] (اِخ ) روستائی از روستاهای دون حائط بوده است . (احوال و اشعار رودکی سعید نفیسی ص 109 از اصطخری ص 310).
-
مخیف
لغتنامه دهخدا
مخیف . [ م َ ] (ع ص ) (از «خ وف ») حائط مخیف ، دیوار که بترسند ازافتادن وی بر مردم . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). دیواری که از افتادن وی باید ترسید. (ناظم الاطباء).
-
خرغانةالعلیا
لغتنامه دهخدا
خرغانةالعلیا. [ خ َ ن َ تُل ْ ع ُل ْ ] (اِخ ) نام یکی از روستاهای بیرون حائط شهر بخارا. (از احوال و اشعار رودکی ج 1 ص 109).
-
صندوقه
لغتنامه دهخدا
صندوقه . [ ص َ ق َ / ق ِ ] (اِ) دیوار از دو آجر یا دو خشت که میان آن دو به پهنای آجر یا خشت تهی باشد. || دیوار از خشت یا آجر یک لا که میان دو بام یا دو حائط کشند.
-
ابکار
لغتنامه دهخدا
ابکار. [ اَ ] (اِ) اَبکاره . کشت و زرع . کشاورزی . حَرْث : چوورزه به ابکار بیرون شودیکی نان بگیرد بزیر بغل . ناصرخسرو.توسعاً، مزرع :دزدیست آشکاره [ روزگار ] که نستاندجز باغ و حائط و رز و ابکاره .ناصرخسرو.