کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حائز مقام (رتبه) اول شد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
بالا نشینی
لغتنامه دهخدا
بالا نشینی . [ ن ِ ] (حامص مرکب ) عمل بالانشین . صدرنشینی . جای گزینی در بالا. مقام کردن در فوق . در صدرجای نشستن از مجلس . تصدر. (منتهی الارب ) : کاکل از بالانشینی رتبه ای پیدا نکردزلف از افتاده حالی همنشین ماه شد.(؟).
-
ارنست
لغتنامه دهخدا
ارنست . [ اِ ن ِ ] (اِخ ) یکی از سلاطین ساکس و پسر فردریک دوم است . ارنست پس از وفات وی در 1464 م . بسلطنت رسید و در سال 1485 م . ملک موروث خود را با برادر کوچک خویش آلبرت تقسیم کرده دو سلاله از نسل این دو برادر بوجود آمد: یکی سلاله ٔ ارنست که حائز ر...
-
صبحی پاشا
لغتنامه دهخدا
صبحی پاشا. [ ص ُ ] (اِخ ) نام وی عبداللطیف و پدر او عبدالرحمان سامی پاشاست . وی از علما و ادبای عصر خود بود. در آغاز جوانی با پدر خویش به مصر شد و در آنجا به کسب علوم و فنون پرداخت سپس در سلک سپاهیان درآمد و منصب میرآلائی یافت ، و مدتی با رتبه ٔ معاو...
-
علاءالدین
لغتنامه دهخدا
علاءالدین . [ ع َ ئُدْ دی ] (اِخ ) (خواجه ...) از بزرگ زادگان خراسان بود و در وزارت سلطان ابوسعید بهادرخان مدت هشت ماه خواجه غیاث الدین محمد شرکت نمود و پس از آن مستوفی دیوان شد. و وقتی که امیرعبدالرزاق که اول ملوک سربدار است در قریه ٔ باشتین خروج کر...
-
احمدپاشا
لغتنامه دهخدا
احمدپاشا. [ اَ م َ ] (اِخ ) (پاپوچجی ...) او در دوره ٔ سلطان محمودخان دوم کاپیتان دریا بود و سمت وزارت داشت و اصلاً از مردم ریزه ٔ طربزون است و در اول در مولد خود کفشدوز بود و در اسلامبول مدتی همین صنعت میورزیدو سپس در ترسانه در خدمت باش چاووشی بدو م...
-
صاری مصطفی پاشا
لغتنامه دهخدا
صاری مصطفی پاشا. [ م ُ طَ فا ] (اِخ ) وی در عصر سلطان محمودخان اول میزیست و بسال 1153 هَ . ق . به قپودانی (کاپیتانی ) منصوب شد و بیش از یک سال و نیم در این مقام ببود و بسال 1157 بار دیگر به مقام قپودان پاشائی نایل گشت و در سال 1158 درگذشت . (قاموس ال...
-
اسپارترو
لغتنامه دهخدا
اسپارترو. [ اِ ت ِ رُ ] (اِخ ) بالدُمِرو. یکی از رجال معروف اسپانیول . مولد 1792 م . پدر او چرخ کشی فقیر بوده . در سال 1808 داوطلبانه بخدمت نظام درآمده عازم پرو گردید و در سال 1824 م . با رتبه ٔ سرداری و ثروت بسیار به اسپانیا بازگشت . در سنه ٔ 1832 ط...
-
مکانت
لغتنامه دهخدا
مکانت . [ م َ ن َ ](ع اِ) مکانة. جایگاه . جای . مکان . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || پایگاه و مرتبه و عزت و جاه و منزلت . (ناظم الاطباء). پایگاه و مرتبه و عزت . (غیاث ). رتبه . مقام . قدر. مقدار. مرتبت . درجه . پایه . جاه . خطر. (یادداشت به خط مرحو...
-
پاشمقجی زاده
لغتنامه دهخدا
پاشمقجی زاده . [ م َ دَ / دِ ] (اِخ ) (سیدعبداﷲ افندی ...) پسر شیخ الاسلام سیدعلی افندی . او در عصر سلطان محمود اول ، سلطان عثمانی ، مقام شیخ الاسلامی داشت .مولد وی بسال 1091 هَ . ق . در استامبول . و به نوبت قاضی ینی شهر و نقیب الاشراف آناطولی و قاضی...
-
طولون
لغتنامه دهخدا
طولون . (اِخ ) از غلامان امرای سامانی که حکمران سامانی بخاراوی را بعنوان هدیه نزد مأمون ببغداد فرستاد و او آنجا بمناصب عالیه رسید و پسرش احمد که در 240 هَ . ق . حائز مقام پدر شد و در 254 به نیابت حکومت مصر مأمور گشت و مؤسس دولت بنی طولون شد. (ترجم...
-
عظمة
لغتنامه دهخدا
عظمة. [ ع َ م َ ] (اِخ ) یوسف بن ابراهیم بن عبدالرحمان ، ملقب به عظمة. از شهیدان استقلال سوریه . به سال 1301 هَ .ق . در دمشق متولد شد و فنون جنگ را در آستانه آموخت و با رتبه ٔ «یوزباشی » فارغ التحصیل گشت . پس از جنگ بین المللی اول از همراهان امیر فیص...
-
دیادوخوی
لغتنامه دهخدا
دیادوخوی . [دُ خُی ْ ] (اِخ ) (از یونانی دیادخئوتای بمعنی جانشینان ) یا خلفای اسکندر،سرداران و اداره کنندگان دستگاه اسکندر مقدونی که پس ازمرگ وی (334 ق . م .) در صدد تصرف امپراطوری او برآمدند. عمده ترین آنها آنتی پاتر و پسرش کاساندروس ، پردیکاس ، آنن...
-
اسماعیل پاشا
لغتنامه دهخدا
اسماعیل پاشا. [ اِ ] (اِخ ) چرکس . یکی از مشیران دوره ٔ سلطان عبدالمجیدخان عثمانی . وی به جسارت و شجاعت شهرت یافته اصلاً برده ٔ طوپال عزت محمدپاشا بوده و ستم و جور بسیار از وی دیده و چون کارد به استخوان وی رسید فرار کرد و به اجاق خمپاره چی ملتجی گردی...
-
حاجی علی پاشا
لغتنامه دهخدا
حاجی علی پاشا. [ ع َ ] (اِخ ) وی از وزرای سلطان احمدخان ثانی و او به مرتبه ٔ صدارت رسیده . مولد او مرزیفون است و در ابتدا وی از بستگان مصطفی پاشای مرزیفونی مقتول که مقام صدارت داشت ، بود و در آن وقت کدخدای دربانان بود و سپس سمت چاووش باشی داشت و بعد ...
-
گرگوار
لغتنامه دهخدا
گرگوار. [ گ ِ رِ ] (اِخ ) گرگوار اول که او را گرگوار بزرگ نیزمیگویند، در 540م . در رم متولد شد و از سال 590 تا 604م . دارای مقام پاپی بود. وی موجد لیترچای و مناسک گرگواری میباشد، نمازی که بیاد فدا شدن خون عیسی در کلیسیا خوانده میشود. || گرگوار دوم در...