کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جهانشاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جهانشاه
لغتنامه دهخدا
جهانشاه . [ ج َ ] (اِ مرکب ) شاه جهان . سلطان عالم .
-
جهانشاه
لغتنامه دهخدا
جهانشاه . [ ج َ ] (اِخ ) آق قویونلو. یکی از امرای قره قویونلو که بسال 841 هَ . ق ./ 1437م . بحکومت رسید. رجوع به ترجمه ٔ طبقات سلاطین اسلام لین پول ص 226 شود.
-
جهانشاه
لغتنامه دهخدا
جهانشاه . [ ج َ ] (اِخ ) مظفرالدین (839-872 هَ . ق .). سومین پادشاه قره قویونلو است و پس از شاهرخ (850 هَ . ق .)از اطاعت تیموریان سرپیچی کرد و بعراق عجم حمله بردو مردم اصفهان را قتل عام کرد و فارس و کرمان را متصرف شد و بسال 862 علاءالدوله ٔ تیموری را...
-
واژههای مشابه
-
جهانشاه قاجار
لغتنامه دهخدا
جهانشاه قاجار. [ ج َ هَِ ] (اِخ ) پسر فتحعلیشاه . از شاعران است . وی در اشعار خود به جهان تخلص میکرد. او راست : نوید وصل بمن میدهی ولی ترسم کشد بوعده ٔ وصل تو انتظار مرا.گذر بکوی تو جایی نمیتوان کردن ز بس بکوی تو دل بر سر دل افتاده ست .ای صبا کن گذری...
-
جهانشاه کهریز
لغتنامه دهخدا
جهانشاه کهریز. [ ج َ ک َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان بزینه رود بخش قیدار. کوهستانی و معتدل است . دارای 114 تن سکنه . آب آن از چشمه و محصول آن غلات ، انگور، میوه جات و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان قالیچه بافی است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغراف...
-
مسجد جهانشاه
لغتنامه دهخدا
مسجد جهانشاه . [ م َ ج ِ دِ ج َ ] (اِخ ) یا کبود مسجد.از بناهای قدیمی شهر تبریز است که بکلی خراب شده و کاملاً مخروبه است . رجوع به تبریز در ردیف خود شود.
-
بنه جهانشاه
لغتنامه دهخدا
بنه جهانشاه . [ ب ُ ن َ ج َ ] (اِخ ) دهی از دهستان قیلاب بخش اندیمشک است که در شهرستان دزفول واقع شده است و دارای 100 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
-
جستوجو در متن
-
اسکندر
لغتنامه دهخدا
اسکندر. [ اِ ک َ دَ] (اِخ ) قاتل میرزا جهانشاه از لشکر امیر حسن بیک .
-
رضا
لغتنامه دهخدا
رضا. [ رِ ] (اِخ ) یا رضای بروجردی ، میرزا محمدرضا، از اولاد جهانشاه ترکمان . از گویندگان قرن دوازدهم هجری بود. رجوع به فرهنگ سخنوران و تذکرةالمعاصرین ص 124 شود.
-
طفیلی
لغتنامه دهخدا
طفیلی . [ طُ ف َ ] (اِخ ) اصلش از ملوکان جهانشاه پادشاه است . اوقات به بنائی میگذرانید. این بیت از اوست :در باغ نوشکفته نه آن غنچه ٔ گل است بر چوب کرده گل سر خونین بلبل است .(تحفه ٔسامی ص 139).
-
پیرزاد
لغتنامه دهخدا
پیرزاد. (اِخ ) (امیر...) بخاری . داروغه ٔ هرات از جانب میرزا مظفرالدین جهانشاه بسال 862 هَ . ق . (حبیب السیر چ تهران جزو 3 از ج 3 ص 231). درچ خیام (ج 2 ص 73) امیر پیرزاده ٔ بخاری مسطور است .
-
جاکوفیر عیسی
لغتنامه دهخدا
جاکوفیر عیسی . [ ] (اِخ ) امیر جهانشاه . یکی از امیران لشکر امیرتیمور گورکان که در جنگ با توقتمش سمت سپاهسالاری قسمتی از لشکر امیر تیمور را داشته است . (از حبیب السیر چ تهران ج 3 ص 150). رجوع به حبیب السیر همان جلد و همان صفحه شود.
-
درب امام
لغتنامه دهخدا
درب امام . [ دَ اِ ] (اِخ ) بقعه ٔ زیبائی است در شهر اصفهان که برمدفن امامزاده ابراهیم و امامزاده زین العابدین ساخته شده است و ساختمان آن در 857 هَ . ق . در سلطنت جهانشاه قراقوینلو بپایان رسیده است . سر در کاشی کاری معرق آن کم نظیر و بلکه بی نظیر است...