کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جستجو کردن در پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
جهان جستجو
لغتنامه دهخدا
جهان جستجو. [ ج َ ن ِ ج ُت ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) دنیای امتحان . عالم کشش و کوشش . عالم مادی و ظاهری . (فرهنگ فارسی معین ).
-
جستوجو در متن
-
واکاویدن
لغتنامه دهخدا
واکاویدن . [ دَ ] (مص مرکب ) جستجو کردن . تفحص نمودن . تفتیش کردن . (ناظم الاطباء). کاوش . جستجو. تفحص . (آنندراج ). بازکاویدن . بحث و فحص کردن .- واکاویدن از ؛ پژوهیدن از. (یادداشت مؤلف ).|| در عبارت زیر از المصادر معنی کوشیدن و کشمکش کردن میدهد: ا...
-
صواب جستن
لغتنامه دهخدا
صواب جستن . [ ص َ ج ُ ت َ ] (مص مرکب ) جستجو کردن آنچه را که درست و صحیح است در رأی و روش و دیگر چیز. تحری .
-
فژهیدن
لغتنامه دهخدا
فژهیدن . [ ف َ ژُ دَ ] (مص )پژوهیدن . کاوش و جستجو کردن : تنقیب ؛ بسی در راهها گردیدن و نیک فژهیدن از چیزی . (تاج المصادر بیهقی ).
-
یوزیدن
لغتنامه دهخدا
یوزیدن . [دَ ] (مص ) جستن و جهیدن و برجستن . (ناظم الاطباء). || طلب نمودن و جُستن . (آنندراج ). جستجو کردن . تفحص کردن . طلب کردن . جُستن . طلبیدن ، چنانکه گویند: راه یوز و صیدیوز و رزم یوز، و امثال آن . (یادداشت مؤلف ). || نیک پاک کردن چاه آب . (نا...
-
درقعة
لغتنامه دهخدا
درقعة. [ دَ ق َ ع َ ] (ع مص ) بشتاب گریختن از سختی . || کوشش کردن شتران در چریدن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || تتبع و جستجو کردن ْ طعام ِ مردم را. || ناسزا گفتن کسی را. (از اقرب الموارد).
-
تفتیش
لغتنامه دهخدا
تفتیش . [ ت َ ] (ع مص ) واپژوهیدن . (دهار) (زوزنی ). کافتن . (نصاب ). جستن و کاویدن . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء). کاویدن و کندیدن و جستجو کردن . (غیاث اللغات ). نیک جستجو کردن و کاویدن و با لفظ کردن مستعمل . (آنندراج ). نظر کردن در ظاهر چیزی و جستج...
-
بازکاویدن
لغتنامه دهخدا
بازکاویدن . [ دَ ] (مص مرکب ) پژوهش . جستجو. فحص . تفحص . واپژوهیدن . استفحاص . طلب کردن . پیجویی . پی جوری (در تداول عامه ). کاویدن . کاوش . بحث کردن . تفتیش کردن . تنقیر. استقراء. نَدش . نَجث . افتحاص . افتحاث . تَسَنﱡح . (منتهی الارب ) : اگر زهره ...
-
واجستن
لغتنامه دهخدا
واجستن . [ ج ُ ت َ ] (مص مرکب ) جستجو و تفحص نمودن . جستجوی چیز گمشده کردن . (آنندراج ). بازجستن و جستجو کردن چیزی را پس از غایب بودن و تفحص نمودن از چیز گمشده . (ناظم الاطباء). تفقد. (زوزنی ) (ترجمان قرآن عادل بن علی ). تفحص کردن . تفتیش . واپرسیدن ...
-
تصفح
لغتنامه دهخدا
تصفح . [ ت َ ص َف ْ ف ُ ] (ع مص ) چیزی باستقصا بنگریستن . (زوزنی ). نگریستن چیزی باستقصا. (تاج المصادر بیهقی ). نظر کردن در ظاهر کار و جستجوی آن نمودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). در کاری به خوب وجه نظر کردن و حاصل این تلاش تفحص و جستجو است . (غی...
-
راه جوینده
لغتنامه دهخدا
راه جوینده . [ ی َ دَ/ دِ ] (نف مرکب ) راهجوی . جوینده ٔ راه : برو راه بربسته پوینده راگذر گم شده راه جوینده را. نظامی .و رجوع به راهجو و راهجوی شود.- جوینده راه ؛ که راه را جستجو کند. که در جستجوی راه باشد.- || که راه دین را جستجو کند. که در جستجوی...
-
تدنیة
لغتنامه دهخدا
تدنیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) ضعیف شدن و در کار خسیس فروشدن . (تاج المصادر بیهقی ). || جستجو کردن هر کار خرد و بزرگ را. || نزدیک گردانیدن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد).
-
تفرج زدن
لغتنامه دهخدا
تفرج زدن . [ ت َ ف َرْ رُ زَ دَ ] (مص مرکب ) تفرج کردن . (آنندراج ) : دانا که زد تفرج این چرخ حقه بازهنگامه بازچید و در جستجو ببست . حافظ (از آنندراج ).رجوع به تفرج و دیگر ترکیب های آن شود.
-
پژولیدن
لغتنامه دهخدا
پژولیدن . [ پ َ دَ ] (مص ) پژمرده شدن . پژمرده کردن . || درهم شدن . درهم آمیختن . پریشان شدن . تداخل : یکشب این دیوانه را مهمان آن زنجیر کن ور پژولاند سر زلف تو را ژولیده گیر. مولوی (از فرهنگ جهانگیری در لغت پژولش ).|| نرم شدن . (مؤید الفضلاء از فره...