کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جستجوی کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جستجوی کردن
لغتنامه دهخدا
جستجوی کردن . [ ج ُ ت ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) جستجو کردن ، در تمام معانی . رجوع به این کلمه شود : هر گه که جستجوی کنی دین رادنیا به پیشت آید ناجسته . ناصرخسرو.کرد بسی جستجوی در همه عالم ندیدتازه تر از جود تو چشم امل میزبان . خاقانی .بیخودیش کرد چنین یا...
-
جستوجو در متن
-
چراگاه جستن
لغتنامه دهخدا
چراگاه جستن . [ چ َ ج ُ ت َ ] (مص مرکب ) جستجوی چراگاه کردن . مرتع جستن . پیدا کردن مرتع. دنبال چراگاه گشتن . تَمَرﱡع . (منتهی الارب ).
-
واکویدن
لغتنامه دهخدا
واکویدن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بازکاویدن . کاوش کردن . تفحص نمودن . درکاویدن چیزی و تجسس و جستجوی چیزی . (ناظم الاطباء).
-
صورت زشت کردن
لغتنامه دهخدا
صورت زشت کردن . [ رَ زِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نام کسی را زشت کردن .کسی را بدنام کردن . برای کسی سخن چینی کردن چنانکه او را از نظر اندازند : چه چاره بود جز از فرمانبرداری که مضربان مفسد صورت من زشت کرده بودند. (تاریخ بیهقی ). امیر محمد... جستجوی کارهای ...
-
جستجو کردن
لغتنامه دهخدا
جستجو کردن . [ ج ُ ت ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کوشش کردن . تلاش کردن . (از ناظم الاطباء). || کاوش کردن . (یادداشت مؤلف ). طلب . تفتیش . تفحص . فحص . بحث : سزد گر بگوئی تو ای نامجوی که آنجا کرا میکنی جستجوی . فردوسی .ور بگیری کیت جستجو کندنقش با نقاش چون...
-
تکاپوی کردن
لغتنامه دهخدا
تکاپوی کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) آمد و شد کردن از روی تعجیل باشتاب . به این سوی و آن سوی رفتن . تلاش کردن . سعی کردن . جستجوی بسیار و شتاب آمیز کردن : سرشت مردم چنان آمد که تکاپوی کند. (منتخب قابوسنامه ص 3).ازآنسو که خورشید می شد نهان تکاپوی م...
-
مستحاثات
لغتنامه دهخدا
مستحاثات . [ م ُ ت َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مستحاثة. آنچه از زیر و بالا کردن زمین یابند و از جستجوی در آن بازیر و رو کردن بدست آرند. (یادداشت مرحوم دهخدا).- علم مستحاثات و آثار محجرة ؛ علم حفاری و سنگواره شناسی .
-
راه جوینده
لغتنامه دهخدا
راه جوینده . [ ی َ دَ/ دِ ] (نف مرکب ) راهجوی . جوینده ٔ راه : برو راه بربسته پوینده راگذر گم شده راه جوینده را. نظامی .و رجوع به راهجو و راهجوی شود.- جوینده راه ؛ که راه را جستجو کند. که در جستجوی راه باشد.- || که راه دین را جستجو کند. که در جستجوی...
-
راهجویی
لغتنامه دهخدا
راهجویی . (حامص مرکب ) راهجوئی . عمل راهجوی .جستن راه . جستجوی راه . جستجو کردن راه : نقیبان راهجویی برگرفتندپی فرهاد را پی درگرفتند.نظامی .
-
تنحس
لغتنامه دهخدا
تنحس . [ ت َ ن َح ْ ح ُ ] (ع مص ) پرسیدن و جستجوی اخبار کردن . || گرسنه شدن و گرسنه داشتن جهت دارو خوردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج )(از اقرب الموارد). || گوشت خوردن گذاشتن ترسایان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ترک کردن تر...
-
رسم گذاشتن
لغتنامه دهخدا
رسم گذاشتن . [ رَ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) رسم نهادن . سنت جدید گذاشتن . مرسوم کردن . نشان نهادن . متداول کردن . قانون و قاعده کردن : بردیم داغ شوق تو بر سینه یادگاررفتیم و رسم عشق به عالم گذاشتیم . ثنای مشهدی .در جستجوی یار دلازار کس نبوداین رسم تازه را...
-
عودقة
لغتنامه دهخدا
عودقة. [ ع َ دَ ق َ ] (ع مص ) دست انداختن در جوانب حوض ، مانند طالب چیزی . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). داخل کردن دست در اطراف چاه و حوض ، گویی که در جستجوی چیزی باشد. (از اقرب الموارد). || بگمان کاری کردن که یقین آن نداشتن . (از اقرب الموارد...
-
خبر خواستن
لغتنامه دهخدا
خبر خواستن . [ خ َ ب َ خوا / خا ت َ ] (مص مرکب ) جویای خبر بودن . طالب خبر بودن . استنباط. تَخَبﱡر. استخبار. (تاج المصادر بیهقی ). خبر گرفتن . || تجسس . جستجوی خبر کردن .
-
غربال کردن
لغتنامه دهخدا
غربال کردن . [ غ ِ / غ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بیختن . غربال را به دست زدن . الک کردن . غربال بیختن . غربلة. (المنجد). دحلاصة. (منتهی الارب ). || کنایه از تفحص و جستجوی بسیار. (آنندراج ) (از فرهنگ نظام ). کنجکاوی . (مجموعه ٔ مترادفات ) : فلک خاک ایام غ...