کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جرح و تعدیل کننده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تعدیل کردن
لغتنامه دهخدا
تعدیل کردن . [ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) برابر کردن و از روی عدالت چیزی را تقسیم کردن . (ناظم الاطباء). || در فارسی امروزین کاستن از شدت و حدت چیزی یا عملی : فلان کس نظر خود را تعدیل کرد. رفتار خود را تعدیل کرد.
-
تعدیل اول
لغتنامه دهخدا
تعدیل اول . [ ت َ ل ِ اَوْ وَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آن را اختلاف اول هم نامند چه نخستین تفاوتی است که یافت شود و آن تعدیل مفرد نیز خوانده شود بسبب انفرادش از غیر آن برخلاف تعدیل دوم که با اول درآمیخته است . و این اصطلاح در نزد اهل هیأت است ولی ا...
-
تعدیل
لغتنامه دهخدا
تعدیل . [ ت َ ] (ع مص ) راست کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). راست کردن . یقال :عدل الحکم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). راست و درست کردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). راست کردن چیز یا حکمی . (از اقرب ا...
-
اختلاف اول
لغتنامه دهخدا
اختلاف اول . [ اِ ت ِ ف ِ اَوْ وَ ] (ترکیب اضافی یا وصفی ، اِ مرکب ) نزد علماء علم هیئت عبارت از تعدیل اول است و آنرا تعدیل مفرد نیز نامند. و شرح آن در ضمن معنی لفظ تعدیل بیاید. (کشاف اصطلاحات الفنون ).
-
تعدیل النهار
لغتنامه دهخدا
تعدیل النهار. [ ت َ لُن ْ ن َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نیمه ٔ فضل النهار بود.رجوع به فضل النهار و التفهیم بیرونی چ همایی شود.
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن صالح عجلی کوفی نزیل طرابلس مغرب . صاحب تاریخ و جرح و تعدیل . وفات او به سال 261 هَ . ق . است .
-
معدل
لغتنامه دهخدا
معدل . [ م ُ ع َدْ دِ ] (ع ص ) راست کننده . (آنندراج ). تعدیل کننده . یکسان کننده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || آنکه عدول را تزکیه او کند. (دهار) (السامی فی الاسامی ). آنکه گواهی به عدالت کسی دهد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : وقضات بلخ و اشراف و...
-
تعدیل ارکان
لغتنامه دهخدا
تعدیل ارکان . [ ت َ ل ِ اَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) به اصطلاح فقه به آهستگی ، راست و درست ادا کردن رکوع و سجود و غیره . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). و رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون شود.
-
زاویه ٔ تعدیل
لغتنامه دهخدا
زاویه ٔ تعدیل . [ ی َ / ی ِ ی ِ ت َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آن زاویه بود که از تقاطع آن دو خط آید که از مرکز فلک اوج و از مرکز عالم سوی آفتاب آیند. (التفهیم ص 118).
-
اختلاف ثالث
لغتنامه دهخدا
اختلاف ثالث . [ اِ ت ِ ف ِ ل ِ ] (ترکیب اضافی یا وصفی ، اِ مرکب ) نزد علماء هیئت عبارت است از تعدیل ثالث و شرح آن در ضمن معنی لفظ تعدیل بیاید. (کشاف اصطلاحات الفنون ).
-
ابن عدی
لغتنامه دهخدا
ابن عدی . [ اِ ن ُ ع َ دی ی ] (اِخ ) ابواحمد عبداﷲبن عدی (242-323 هَ .ق .). محدث ایرانی از مردم جرجان . عراق و مصر و شام و حجاز را در طلب حدیث سیاحت کرده . و در استراباد درگذشته است . او راست : کتاب کامل در جرح و تعدیل .
-
موصی
لغتنامه دهخدا
موصی . (ع ص ) وصیت کننده و آنکه وصیت میکند. (از ناظم الاطباء). وصیت گذار. وصیت کننده . آنکه وصیت کرده . (یادداشت مؤلف ).وصیت کننده . و شرط است در آن کمال ، عقل ، رفع حجر و بلوغ . وصیت مجنون و سکران و آنکه خود را مجروح کند به جرح مهلک باطل است . (از ...
-
اختلاف ثانی
لغتنامه دهخدا
اختلاف ثانی . [ اِ ت ِ ف ِ ] (ترکیب اضافی یا وصفی ، اِ مرکب ) نزد علماء علم هیئت عبارت است از تعدیل ثانی . و باختلاف بعد ابعد و اقرب نیز آنرا مینامند.و باختلاف بعد اقرب و باختلاف مطلق هم آنرا تعبیر کنند، چنانچه در زیجات بدان اشارت رفته است . و شرح آن...
-
مقوی
لغتنامه دهخدا
مقوی . [ م ُ ق َوْ وی ] (ع ص ) توانایی دهنده و تواناکننده . (آنندراج ). قوت دهنده و تواناکننده و استوار و محکم کننده و مضبوطکننده . (ناظم الاطباء). نیرودهنده . نیروبخش . نیروبخشنده . قوت دهنده . که قوت آرد. خلاف مضعف . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ||...
-
مبتهل
لغتنامه دهخدا
مبتهل . [ م ُ ت َ هَِ ] (ع ص )تضرع کننده و زاری کننده و التماس کننده در دعا. || مباهله کننده و نفرین کننده . (ناظم الاطباء).