موصی . (ع ص ) وصیت کننده و آنکه وصیت میکند. (از ناظم الاطباء). وصیت گذار. وصیت کننده . آنکه وصیت کرده . (یادداشت مؤلف ).وصیت کننده . و شرط است در آن کمال ، عقل ، رفع حجر و بلوغ . وصیت مجنون و سکران و آنکه خود را مجروح کند به جرح مهلک باطل است . (از فرهنگ علوم نقلی تألیف سیدجعفر سجادی ). || اندرزکننده . (آنندراج ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.