کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تیسر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تیسر
لغتنامه دهخدا
تیسر. [ ت َ ی َس ْ س ُ ] (ع مص ) آسان شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار) (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آسان شدن کاری . (از اقرب الموارد) : نامه فرمودیم با رکابداری مسرع تا از آنچه ایزد عز و جل تیسر کرد... واقف شده آ...
-
واژههای همآوا
-
طیسر
لغتنامه دهخدا
طیسر. [طَ س َ ] (ع ص ، اِ) آب بسیار. طیسل . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
دستیابی
لغتنامه دهخدا
دستیابی . [ دَس ْت ْ ] (حامص مرکب ) تسلط. اقتدار.ریاست . (ناظم الاطباء). || تیسر. (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به دستیاب و دست یافتن شود.
-
زاج
لغتنامه دهخدا
زاج . [ جِن ْ ] (ع ص ) کاری که انجام آن آسان باشد: زجا الامرُ زَجْواً؛ تیسَّرَ و زَجا الخراج ؛ تیسرت جبایته فهو زاج . (اقرب الموارد).
-
متیسر
لغتنامه دهخدا
متیسر. [ م ُ ت َ ی َس ْ س ِ ] (ع ص ) آسان . (آنندراج )(از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آسان و سهل و آماده و مهیا و سهل و آسان و نادشوار و ممکن . (ناظم الاطباء). || روز سرد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تیسر شود.
-
انبغاء
لغتنامه دهخدا
انبغاء. [ اِم ْ ب ِ ] (ع مص ) آسان گردیدن : انبغی الشی ٔ؛ آسان گردید. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). تیسر و تسهل . (از اقرب الموارد). || سزاواربودن : ما انبغی لک ان تفعل ؛ سزاوار نیست ترا، و کذلک ما ینبغی لک . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء...
-
تسنی
لغتنامه دهخدا
تسنی . [ ت َ س َن ْ نی ] (ع مص ) بگردیدن . (تاج المصادر بیهقی ). از حال بگشتن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). برگردیدن و متغیر شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). اصل آن تسنن و یکی از نونها به یاء بدل شده است . مثل تغضی از تغضض . (م...
-
علی منصوری
لغتنامه دهخدا
علی منصوری . [ ع َ ی ِ م َ ] (اِخ ) ابن سلیمان بن عبداﷲ منصوری مصری . مقری و نحوی بود. وی در اسلامبول اقامت داشت و در سال 1134 هَ . ق . در اسکدار درگذشت . او راست : 1- تحریر الطرق و الروایة فیما تیسر من الاَّیات فی وجوه القرأات . 2- حل مجملات الطیبة...
-
لعوق الکرنب
لغتنامه دهخدا
لعوق الکرنب . [ ل َ قُل ْ ک َ رَمْب ْ ] (ع اِ مرکب ) من مشاهیر التراکیب لاندری مخترعه ینفع من السعال الرطب و خشونة الصدر و الرئة و فساد الصوت و غلظ البلغم و ینقی الدماغ من الاخلاط اللزجة و شربته ثلاثة مثاقیل و قوته تبقی نحو اربع سنین (و صنعته ) ان یع...
-
جحاف
لغتنامه دهخدا
جحاف . [ ج َح ْ حا ] (اِخ ) لطف اﷲبن احمدبن لطف اﷲبن احمد. از مورخان و ادیبان یمن بود. وی بسال 1189 هَ . ق . بدنیا آمد و بسال 1243 هَ . ق . در صنعاء درگذشت . او راست : 1 - درر نحور الحور العین فی سیرة المنصور علی و اعلام دولته المیامین . 2 - العباب ف...
-
دست گذار
لغتنامه دهخدا
دست گذار.[ دَ گ ُ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) چیزی که آنرا به دست فراهم کرده باشند. (از آنندراج ). || امکان .تیسر. قدرت . توانائی استطاعت . دست گزار : بزرگتر زآن چیزی کجا بود که ازوهمی رسد ز دل و دست او به دست گذار. فرخی .بسا کسا که رسد از عطا و همت اوچنان...
-
زجاء
لغتنامه دهخدا
زجاء. [ زَ ] (ع مص ) آسان و استوار شدن کار. (از معجم الوسیط) (از متن اللغة). روان گردیدن کار و آسان و راست و درست شدن و پاییدن . (آنندراج ). آسانی و استواری کار، و بدین معنی است زجاء در حدیث : «لاتزجو صلاة لایقراءبفاتحة الکتاب »؛ یعنی استوار و درست ن...
-
امکان
لغتنامه دهخدا
امکان . [ اِ ] (ع مص ) بیضه دادن و زیر بال گرفتن ملخ و سوسمار بیضه را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). تخم گذاشتن یا گرد کردن ملخ و سوسمار و مانند آنها تخم را در جوف خود. (از اقرب الموارد). || قادر گردانیدن بر چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج...