کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
توهم کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
توهم کردن
لغتنامه دهخدا
توهم کردن . [ ت َ وَهَْ هَُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پنداشتن . گمان بردن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). گمان کردن و پنداشتن . (ناظم الاطباء). رجوع به توهم شود.
-
جستوجو در متن
-
ظن کردن
لغتنامه دهخدا
ظن کردن . [ ظَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پنداشتن . توهم کردن .
-
خیال ساختن
لغتنامه دهخدا
خیال ساختن . [ خ َ / خیا ت َ ] (مص مرکب ) خیال پروریدن . خیال پختن . اندیشه و توهم کردن . خیال کردن .
-
تصور کردن
لغتنامه دهخدا
تصور کردن . [ ت َ ص َوْ وُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خیال کردن و توهم کردن . (از ناظم الاطباء). پنداشتن . گمان بردن . (یادداشت مرحوم دهخدا) : نه سخن گفتن نباشد هرچه آن را نشنوی این چنین در دل تصور مردم شیدا کند. ناصرخسرو.تا نه تصور کنی که بی تو صبورم هر نف...
-
گسستگی
لغتنامه دهخدا
گسستگی . [ گ ُ س َس ْ ت َ / ت ِ ] (حامص ) شکاف . || رخنه . || شکستگی . || انقطاع .تفرق . || رهاشدگی . (ناظم الاطباء). || پراکندگی . (یادداشت بخط مؤلف ). || در تداول حکما، به معنی انفصال . ضد پیوستگی (اتصال ): گمان نیست که صورت جسم نه این سه اندازه ا...
-
کارگر شدن
لغتنامه دهخدا
کارگر شدن . [ گ َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) کارگر آمدن . اثر کردن . رجوع به اثر کردن شود. تأثیر کردن . مؤثر گردیدن . رجوع به کارگر آمدن شود: اِکاحه ، کارگر شدن شمشیر. (منتهی الارب ) : کنون کارگر شد که بیکار گشت پدر پیش چشم پسر خوار گشت . فردوسی .چو ژوبین...
-
تراخی
لغتنامه دهخدا
تراخی . [ ت َ ] (ع مص ) تقصیر کردن . (دهار). کاهلی و تقصیر نمودن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || درنگی و سستی و درنگ کردن ، یقال : تراخی السماء؛ای ابطأت . (منتهی الارب ). درنگی و سستی و درنگی کردن : تراخی السماء؛ درنگی کرد آسمان و نبارید. (ناظم الاط...
-
خیال بستن
لغتنامه دهخدا
خیال بستن . [ خ َ / خیا ب َ ت َ ] (مص مرکب ) تصور کردن . پنداشتن . توهم کردن . (ناظم الاطباء). خیال کردن . اندیشیدن . تخیل . (یادداشت مؤلف ). حصول تصور و پندار : حصیری را خیال بست چنانکه مستان را بندد که ... فرود نیامد. (تاریخ بیهقی ). ملوک را خیاله...
-
اعتبار
لغتنامه دهخدا
اعتبار.[ اِ ت ِ ] (ع مص ) شگفتی نمودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بشگفت آمدن . (از اقرب الموارد). || پند گرفتن . (منتهی الارب ) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ) (ناظم الاطباء). عبرت گرفتن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). پند گرفتن . عبرت گرفتن . (...
-
طالب
لغتنامه دهخدا
طالب . [ ل ِ ] (ع ص ) جوینده . جویا. جویان . خواهنده . خواهان . خواستار. خواستگار. خواهشمند. طلبکار. (منتهی الارب ). طلوب . مُلتمس . ج ، طالبون ، طالبین ، طُلاّب ، طلب ، طلبه و طُلَّب : من طالب خنج وتو شب و روزاندر پی کشتنم چرائی . عنصری .طالب و صابر...
-
ترقین
لغتنامه دهخدا
ترقین . [ ت َ ] (ع مص ) خضاب کردن . (تاج المصادر بیهقی ). خضاب کردن ریش را به حنا یا زعفران . || نزدیک با هم کردن سطور را. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). ترقیم . || رقم زدن و نوشتن . (از اقرب الموارد) (از ا...
-
تخیل
لغتنامه دهخدا
تخیل . [ ت َ خ َی ْ ی ُ ] (ع مص ) خیال بستن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). صورت بستن چیزی مر کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).در خیال آوردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). کسی را خیال نمودن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (از اقرب الموارد) :...
-
متصور
لغتنامه دهخدا
متصور. [ م ُ ت َ ص َوْ وَ ] (ع ص ) تصور شده و گمان شده . و قابل توهم و تصور و قابل دریافت و اداراک و ممکن و محتمل الوقوع . (ناظم الاطباء) : و بعضی نیز بنابر مصلحت کلی که نفع عام در آن متصور باشد. (انوار سهیلی ).- متصور شدن ؛ تصور شدن . در ذهن خطور ک...
-
اصرام
لغتنامه دهخدا
اصرام . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ صَرْم ، معرب چرم . (تاج العروس ). رجوع به صرم شود. || ج ِ صِرْم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ِ صِرْم ، بمعنی ضرب و جماعتی از مردم که بسیار نباشند و بگفتار صاحب صحاح بمعنی خانه های مجتمعی از مردم یا بقول دیگران بمعنی جم...