کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تنومندی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تنومندی
لغتنامه دهخدا
تنومندی . [ ت َ م َ ] (حامص مرکب ) جسیمی . تناوری . (ناظم الاطباء). دارندگی تن . تن داری : بدان که مردم مرکب است از دو گوهر، یکی گوهر جسمانی که تنومندی از اوست و دیگری روحانی و آن روان وی است . (هدایة المتعلمین ربیعبن احمد اخوانی از یادداشت بخطمرحوم ...
-
جستوجو در متن
-
چاقی
لغتنامه دهخدا
چاقی . (حامص ) فربهی . تنومندی . گندگی . سنگینی . پرگوشتی . سمن . || صحت . سلامت . عافیت . تندرستی . بهبود.
-
جثه داری
لغتنامه دهخدا
جثه داری . [ ج ُث ْ ث َ / ث ِ ] (حامص مرکب ) بزرگی . کلانی . جسامت . تنومندی . (ناظم الاطباء).
-
لمتری
لغتنامه دهخدا
لمتری . [ ل َ ت ُ ] (حامص ) فربهی . تنومندی : انبساطی کرد آن از خود بری جرأتی بنمود او از لمتری .مولوی .
-
مجعثن
لغتنامه دهخدا
مجعثن . [ م ُ ج َ ث َ ] (ع ص ) مجعثن الخلق ؛ گرداندام . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). فرس مجعثن الخلق ؛ اسبی که به ریشه ٔ درخت شبیه است در تنومندی و فربهی و پیه ناکی . (از ذیل اقرب الموارد).
-
تنه خواری
لغتنامه دهخدا
تنه خواری . [ ت َ ن َ / ن ِ خوا / خا ] (حامص مرکب ) کنایه از شکنجه و عذاب . (آنندراج ). کاهش تن کردن از باعث غم و اندوه ، و در بهار عجم بمعنی شکنجه و عذاب . (غیاث اللغات ) : از تنومندی اشجار خزان در تنه خواری و از برومندی شاخسار بهار در برخورداری . (...
-
باعوباب
لغتنامه دهخدا
باعوباب . (اِ)ضبط دیگری از «بااوباب » .از انواع درختهای استوایی آسیا و افریقا، نوع مخصوصی نیز در استرالیا و ماداگاسکار دارد. ارتفاع این درخت با همه ٔ تنومندی ، از 9 یا 10 گز تجاوز نکند ولی گاهی اوقات اطراف تنه ٔ آن به 23 گز رسد. کلمه ٔ بااوباب معنی «...
-
ترس
لغتنامه دهخدا
ترس . [ ت ُ ] (ص ) سخت ومحکم . (برهان ) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). چیز سخت .(غیاث اللغات ). سخت . (فرهنگ جهانگیری ) : بر و سینه ای همچو پولاد ترس حدیث تنومندی آن مپرس . نظامی (از جهانگیری ).آنچه صاحب جهانگیری بضم اول بمعنی سخت آورده و شعر نظامی را ش...
-
فین و کهره
لغتنامه دهخدا
فین و کهره . [ ن ُ ک ُ هََ رَ ] (اِخ ) میانه ٔ جنوب و مشرق فرک ، درازی آن از قریه ٔ لاور تا قریه ٔ آب ماه یازده فرسنگ ،پهنای آن از قریه ٔ فین تا رودر ده فرسنگ . محدود است از جانب مشرق به ناحیه ٔ رودان و احمدی و از سمت شمال به ناحیه ٔ فارنمان و از طرف...
-
اصرم شقری
لغتنامه دهخدا
اصرم شقری . [ اَرَ م ِ ش َ ق َ ] (اِخ ) صحابی است . (منتهی الارب ). کسی که پیامبر (ص ) او را به تفاؤل زرعة نامید. صحابی است . (تاج العروس ). و صاحب الاصابة آرد: اسامةبن اخدری تمیمی شقری ... نزیل بصره بود، ابن حبان گوید در حالی که اسلام آورده بود نزد...
-
افزونی
لغتنامه دهخدا
افزونی . [ اَ ] (حامص ) زیادتی . کثرت . فراوانی . (ناظم الاطباء). فراوانی و زیادتی . (آنندراج ). زیادی . تزاید. مزید.زیادت . فضل . فضاله . مزیت . فزونی . فضیلت . زاید. اضافه . فاضل . زیادتی . فراوانی . برکت . بیشی . ریع. زائد. فضله . مقابل کمی . (یاد...
-
زیادت و نقصان
لغتنامه دهخدا
زیادت و نقصان . [ دَ ت ُ ن ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) افزونی و کمی . || (اصطلاح نجوم ) این افزونی و کمی به دو گونه است یکی بحسب جایگاه از فلک اوج و تدویر، و دیگر بحسب جایگاه از افق ، و نخستین گونه را بسیار لون است . یکی از آن ، فزونی است اندر رفتن ....
-
اصطهبانات
لغتنامه دهخدا
اصطهبانات . [ اِ طَ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکز بخش اصطهبانات شهرستان فسا. مختصات جغرافیایی آن به قرار زیر است : طول 54 درجه و 4 دقیقه و عرض 29 درجه و 9 دقیقه و ارتفاع آن از سطح دریا 1757 متر است . این قصبه در 72 هزارگزی شمال خاوری فسا و 36 هزارگزی جنوب باخ...
-
عمالقة
لغتنامه دهخدا
عمالقة. [ ع َ ل ِ ق َ ] (ع اِ) ج ِ عِملاق . رجوع به عملاق شود. || (اِخ ). عَمالیق . بنوعِملیق . بنوعِملاق . قومی از عرب بائده ، و از فرزندان عملیق (عملاق ) ابن لاوَذبن اِرَم بن سام بن نوح بودند. آنان امتی بودند بزرگ با قامتی دراز و با تنومندی . و طبر...