کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تنزیه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تنزیه
لغتنامه دهخدا
تنزیه . [ ت َ ] (ع مص ) دور کردن . (تاج المصادر بیهقی ). دور گردانیدن . (زوزنی ). دور داشتن خود را از زشتی و بدی و پرهیز کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). دور کردن و پاک کردن از چیزهای زشت . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). پاکی و طها...
-
واژههای مشابه
-
تنزیة
لغتنامه دهخدا
تنزیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) برجهانیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد). برجستن و برسکیزانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || برگشنی داشتن . (تاج المصادر بیهقی ). نرم جهانیدن نر بر ماده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطبا...
-
آب تنزیه
لغتنامه دهخدا
آب تنزیه . [ ب ِ ت َ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پیش یهود آبی است آمیخته بخاکستر گاو سوخته [ گاوی سرخ که بنی اسرائیل بکشتن وسوختن آن مأمور شدند ] و چوب سرو و زوفا و ارغوان و آن را بر تن کسی که مس میت کرده ریزند، و آن کس که پس از مس میت این آب بر او نر...
-
جستوجو در متن
-
منزه
لغتنامه دهخدا
منزه . [ م ُ ن َزْ زِه ْ ] (ع ص ) نعت فاعلی از تنزیه . (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به تنزیه شود. || (اصطلاح تصوف ) شخصی که ذات حق را به صفت تنزیه دانسته باشد و از حیث ظهور در مظاهر ندیده و ندانسته باشد. (غیاث ) (آنندراج ).
-
تنزی
لغتنامه دهخدا
تنزی . [ ت َ ن َزْ زی ] (ع مص ) شتافتن و برجستن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). توثب و تسرع ، و منه قوله :کأن ّ فؤادَه کرةٌ تنزی حذار البین لو نفع الحذار. (اقرب الموارد).تنزیة. (منتهی الارب ). رجوع به تنزیة شود.
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن الضیاء مکنی به ابوالبقاء قرشی مکّی حنفی . متوفی 854 هَ . ق . او راست : تنزیه المسجد الحرام عن بدع جملة العوام .
-
انکاف
لغتنامه دهخدا
انکاف . [ اِ ] (ع مص ) پاک گردانیدن از ننگ و عار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تنزیه و پاک گردانیدن کسی را از چیزی که از آن ننگ دارد. (از اقرب الموارد): انکاف اﷲ سبحانه ؛ تنزیهه و تقدیسه عن الانداد. (منتهی الارب ). انکفه اﷲ؛ ای نزهه و قدسه . (اقرب ...
-
تکریم
لغتنامه دهخدا
تکریم . [ ت َ ] (ع مص ) بسیارآب گردیدن ابر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || گرامی داشتن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). نیک گرامی کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || تنزیه کردن از معایب . (منتهی الارب ) (آنند...
-
علی پوری
لغتنامه دهخدا
علی پوری . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) عبداﷲ. متکلم بود و دلدارعلی نقوی (متوفی در 1235 هَ . ق .) استاد او بوده است . او راست : 1 - تنزیه الصفی ، در کلام . 2 - حمایةالایمان ، در کلام . 3 - الفصلین فی امانة امیرالثقلین . 4 - فصوص المؤمنین . (از معجم المؤلفین ...
-
زاهد
لغتنامه دهخدا
زاهد. [ هَ ِ ] (اِخ ) ابن سعید کاتب اول در دربار سلطان بزغش و مؤلف کتاب تنزیه الابصار و الافکار فی رحلة سلطان زنجبار است . این کتاب در لندن بسال 1878 م . بطبع رسیده است . (از معجم المطبوعات ج 2 ص 261).
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان لخمی ملقب بقاضی الجماعة. او راست : مشرق فی اصلاح المنطق و آن لباب کتاب سیبویه است .و نیز تنزیه القرآن عما لایلیق بالبیان و الرّد علی النحاة. وفات وی را صاحب کشف الظنون به سال 502 هَ . ق . در جائی و 592 و در جای ...
-
برسکیزانیدن
لغتنامه دهخدا
برسکیزانیدن . [ ب َ س َ دَ ] (مص مرکب ) سکیزانیدن . تنزیق . (المصادر زوزنی ) (منتهی الارب ). شباب (تاج المصادر). تنزیه . تنزیق . برسکیزانیدن و آلیزکنانیدن ستور را و برجهانیدن . (منتهی الارب ). برجست و خیز و جفته زدن داشتن ستور را. و رجوع به سکیزانیدن...
-
علی تمیمی
لغتنامه دهخدا
علی تمیمی . [ ع َ ی ِ ت َ ] (اِخ ) ابن محمد تمیمی مغربی اشعری قسنطینی مکنّی به ابوالحسن . متکلم بود. وی به دمشق رفت و آنگاه به عراق سفر کرد و به دمشق بازگشت و در سال 519 هَ . ق . در آنجا درگذشت . او راست : تنزیه الاله و کشف فضائح المشبهة الحشویة. (از...