کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تمیمه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تمیمة
لغتنامه دهخدا
تمیمة. [ ت َ م َ ] (ع اِ) تعویذ ومهره ٔ پیسه که در رشته کرده در گردن اندازند برای دفع چشم بد. ج ، تمیم ، تمائم . و فی الحدیث : من علق تمیمة فلا اتم اﷲ له و اما المعاذات اذا کتب فیها القرآن و اسمأاﷲتعالی فلابأس بها. (منتهی الارب ). به معنی تعویذ و م...
-
جستوجو در متن
-
تمیمات
لغتنامه دهخدا
تمیمات . [ ت َ] (ع اِ) ج ِ تمیمة. (المنجد). رجوع به تمیمة شود.
-
تمیم
لغتنامه دهخدا
تمیم . [ ت َ ] (ع اِ) ج ِ تمیمه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به تمیمة شود.
-
تمائم
لغتنامه دهخدا
تمائم . [ ت َ ءِ ] (ع اِ) ج ِ تمیمة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به تمیمة شود. || و اماطة التمائم ؛ کنایة عن الکبر. (اقرب الموارد).
-
ابومخلد
لغتنامه دهخدا
ابومخلد. [ اَ م ُ خ َل ْ ل َ ] (اِخ ) ایاس بن ابی تمیمة المرادی . محدث است و نام دیگر او فیروز است .
-
ابومخلد
لغتنامه دهخدا
ابومخلد. [ اَ م ُ خ َل ْ ل َ ] (اِخ ) فیروزبن ابی تمیمة المرادی . محدث است و نام دیگر او ایاس است .
-
سجستانی
لغتنامه دهخدا
سجستانی . [ س ِ ج ِ ] (اِخ ) ایوب بن ابی تمیمه ٔ سجستانی . از تابعین است و در سنه ٔ 131 هَ . ق . وفات یافته و بیش از 69 سال عمر داشت . (از تاریخ گزیده ص 244).
-
واحزن
لغتنامه دهخدا
واحزن . [ ح َ زَ ] (ع صوت مرکب ) (از: «وا» ندبه + منادای مندوب ) لفظی است که هنگام اندوه آرند. از اصوات افسوس و اندوه است : پیش چنین تحفه کو تمیمه ٔ عقل است واحزن از جان بوتمام برآمد. خاقانی .رجوع به واحزنا شود.
-
ابوبکر
لغتنامه دهخدا
ابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) ایوب بن ابی تمیمه کیسان سِختیانی . راوی است که از انس و حسن روایت کند و ثوری و شعبه ازوی روایت آرند. وفات به سال 131 هَ . ق . بوده است .
-
تیمة
لغتنامه دهخدا
تیمة. [ م َ ] (ع اِ) تِئْمَة. گوسپندی که در حالت گرسنگی ذبح کنند آن را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || گوسپندان زائد از چهل عدد تا اینکه به نصاب دیگر رسند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || گوسپندان شیردار ک...
-
تمتام
لغتنامه دهخدا
تمتام . [ ت َ ] (ع ص ) سخن تاناک و یا میم ناک گوینده و کسی که سخن او به حنک درخورد یا گنگلاج که سخن وی به فهم ناید. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آنکه زبانش با تاء گردد. (مهذب الاسماء). کسی که در کلام تای فوقانی بسیار تلفظ کند به هندی توتلا گویند. (...
-
ایوب
لغتنامه دهخدا
ایوب . [ اَی ْ یو ] (اِخ ) ابن ابی تمیمه کیسان سختیانی بصری (66 - 131 هَ . ق .) از بزرگان و فقهای عصر خود بود. تابعی است و از پرهیزگاران و زهاد بشمار میرود و از حفاظ حدیث و مردی مطمئن و ثقه است و از او 800 حدیث نقل کرده اند. (اعلام زرکلی ج 1ص 382 چ س...
-
تتمیم
لغتنامه دهخدا
تتمیم . [ ت َ ] (ع مص ) تتمه . تمام کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ). تمام کردن چیزی را و استمرار نمودن بر وی . تمّه ُ و علیه تتمیاً و تتمّة. || دادن قوم را حصه ٔ تیر قمار خود. || هلاک کردن چیزی را. || تمیمه (تعویذ) کردن...
-
ذویب الهذلی
لغتنامه دهخدا
ذویب الهذلی . [ ذُ وَ ب ِل ْ هَُ ذَ لی ی ] (اِخ ) (ابو...) رجوع به ابوذویب در همین لغت نامه شود. و در تاریخ جهانگشا این دو شعر از ابو ذویب آورده شده است :و تجلدی للشامتین اریهم انی لریب الدهر لا اتضعضعو اذا المنیة انشبت اظفارهاالفیت کل تمیمة لا تنفع....