کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تلیمان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تلیمان
لغتنامه دهخدا
تلیمان . [ ت َ ] (اِخ ) پهلوانی است ایرانی . (برهان ) (فرهنگ رشیدی ) (شرفنامه ٔ منیری ) (آنندراج ). پهلوان ایرانی در لشکر فریدون . (ناظم الاطباء). شاهزاده ٔ ایرانی به زمان فریدون . رجوع به فهرست ولف و حاشیه ٔ برهان چ معین شود : چو شاه تلیمان و سرو یم...
-
تلیمان
لغتنامه دهخدا
تلیمان . [ ت َ ](اِخ ) یکی از نجبای سغد، به زمان کیخسرو. (فهرست ولف از حاشیه ٔ برهان چ معین ). و در جای دیگر تورانی نیز گفته اند واﷲ اعلم . (برهان ) (آنندراج ) : به سغد اندرون بود یک هفته بیش تلیمان وخوزان همی رفت پیش . فردوسی .رجوع به ماده ٔ قبل شود...
-
جستوجو در متن
-
کمین ور
لغتنامه دهخدا
کمین ور. [ ک َ وَ ] (ص مرکب ) آنکه در کمین می نشیند. کمین گر.(ناظم الاطباء، ذیل کمین گر). کمین کننده : طلایه به پیش اندرون چون قبادکمین ور چو گرد تلیمان نژاد.فردوسی (شاهنامه چ دبیرسیاقی ج 1 ص 96).
-
شاپور
لغتنامه دهخدا
شاپور. (اِخ ) نستوه . نام پهلوان ایرانی پسر نستوه در زمان پادشاهی فریدون . (فهرست ولف ) : برون آمد از کاخ شاپور گُردفرستاده ٔسلم را پیش برد.فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 1 ص 98 بیت 687).سپهدار چون قارن رزمخواه چو شاپور نستوه پشت سپاه . (فردوسی شاهنامه چ...
-
گرازه
لغتنامه دهخدا
گرازه . [ گ ُ زَ ] (اِخ ) اسم گروهی از ایرانیان . نام پهلوانی است ایرانی که در جنگ دوازده رخ سیامک را به قتل آورد. (برهان ) (آنندراج ). چون کمال دلیری و قدرت در بعضی سبع و حیوان دیده ، نام برخی را گرازه و گرگ و گرگین و گاوه نهاده اند. (آنندراج ) : ان...