کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تلفیق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تلفیق
لغتنامه دهخدا
تلفیق .[ ت َ ] (ع مص ) دو درز و یا دو سخن را بهم آوردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). فراهم آوردن و ترتیب دادن . (آنندراج ). || سخن دیگران را ضمن سخن خود آوردن : از اشعار متقدمان بطریق استعارت تلفیقی نرفت . (گلستان ). || بربافتن و بیاراستن حدیث را....
-
واژههای مشابه
-
تلفیق کردن
لغتنامه دهخدا
تلفیق کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بهم بستن سخن . گرد آوردن و ترتیب دادن کلام . رجوع به تلفیق شود.
-
جستوجو در متن
-
کاشی معرق
لغتنامه دهخدا
کاشی معرق . [ ی ِ م ُ ع َرْرَ ] (اِ مرکب ) یا کاشی تراشیده . تلفیق تکه های کوچک تراشیده ٔ خشت کاشی براساس نقش . رجوع به معرق شود.
-
درن
لغتنامه دهخدا
درن . [ دِ رَ ] (اِخ ) آندره (1880 - 1954 م .). نقاش فرانسوی . زمانی کارهایش به سبک فویسم نزدیک بود اما بطور کلی بهیچ مکتبی منسوب نیست و در عین حال تلفیق موزونی از سبک های گوناگون در نقاشیهای او دیده میشود و ترکیب های معماری و احتیاط در بکار بردن رنگ...
-
اختلاق
لغتنامه دهخدا
اختلاق . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) اختلاق اِفک ؛ دروغ بربافتن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ). دروغ نهادن . اَشِی کلام : و انما هی تلفیق و محض اختلاق . || افتراء. || کذب ُ مخترَع . || خوی گرفتن . (آنندراج ). || معتدل شدن . تمام خلقت شدن . || خوشبو شدن...
-
تربیق
لغتنامه دهخدا
تربیق . [ ت َ ] (ع مص ) بزغالگان را رسن ها ساختن که در گردن ایشان کنند.(زوزنی ) (آنندراج ). در ربقه استوار کردن . (المنجد).در ربقه استوار کردن سر بز یا گوسفند را. (اقرب الموارد). || آرایش سخن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). تلفیق کلام ...
-
بزازی
لغتنامه دهخدا
بزازی . [ ب َزْ زا ] (اِخ ) محمدبن شهاب بن یوسف الکردری البریقینی الخوارزمی . فقیهی حنفی است . اصل وی از کردر از توابع خوارزم بودو ببلاد دیگر سفر کرد و به کفر امیرتیمور فتوی داد. او راست : 1- الجامعالوجیز در دو جلد و حاوی فتاوی فقه حنفی است . 2- المن...
-
ترمیغ
لغتنامه دهخدا
ترمیغ. [ ت َ ] (ع مص ) بهم آوردن سخن بر لب یا باطل گفتن و بربافتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تلفیق کلام . (اقرب الموارد). || سر را به روغن نیک تر کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || نیک ت...
-
ترسیغ
لغتنامه دهخدا
ترسیغ. [ ت َ ] (ع مص ) فراخ گردانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). فراخ گردانیدن زندگی . (از المنجد) (از اقرب الموارد). || دو سخن را بهم آوردن . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). تلفیق بین کلام . (از اقرب الموارد) (از المنجد)...
-
دیاتسرون
لغتنامه دهخدا
دیاتسرون . [ ت ِس ْ س ِ رُ ] (اِخ ) دیاتسارون ، چهار انجیلی . نام کتابی در سرگذشت عیسی مسیح از یک مسیحی سریانی بنام «طاطیانوس » (متوفی 130 م .) که این کتاب را از تلفیق انجیلهای چهارگانه با حذف مکررات تدوین نمود. این کتاب در نیمه ٔقرن 13 م . بوسیله ٔ ...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابی الخیر زرکوب مکنی به ابوالعباس شیرازی . [ نیمه ٔ اول قرن هشتم ] وی به معین و فخرالدین ملقب بوده و مؤلف تاریخی است از شهر شیراز«شیرازنامه » که آن را بعد از مراجعت از سفر حج در سال 744 هَ . ق . تألیف کرده و او غیر از ای...
-
ترمیق
لغتنامه دهخدا
ترمیق . [ ت َ ] (ع مص ) دایم نگریستن . (تاج المصادر بیهقی ). پیوسته نگریستن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مانند ترنیق . (از اقرب الموارد): رمقه ُ ترمیقاً و گویند رمدت المعزی فرمق رمق بالامر ای اشرب لبنها قلیلا قلیلا لا...
-
آیات
لغتنامه دهخدا
آیات . (ع اِ) ج ِ آیه . نشانها. علامتها. هر یک از فقرات و جم-ل ق-رآن که سوره از آنها مرکب است . || معجزات : و باظهار آیات مثال داد. (کلیله و دمنه ). و آن را به آیات و اخبار وابیات و اشعار مؤکد گردانیده شود. (کلیله و دمنه ).و شرایط سخن رانی در تضمین ...