کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تقسیم شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
قابلیت تقسیم
لغتنامه دهخدا
قابلیت تقسیم . [ ب ِ لی ی َ ت ِ ت َ ] (ترکیب اضافی ، اِمص مرکب ) در ماده و عدد، تقسیم پذیری . درخور تقسیم بودن . قابل قسمت بودن . رجوع به قابلیت قسمت شود.
-
سبر و تقسیم
لغتنامه دهخدا
سبر و تقسیم . [ س َ وَ ت َ / س َ رُ ت َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) رجوع به سبر شود.
-
جستوجو در متن
-
انجنیدن
لغتنامه دهخدا
انجنیدن . [ اَ ج َ دَ ] (مص ) شکسته شدن . || رنجیدن و دلتنگ شدن و متنفر شدن . || تقسیم کردن . || رنجور کردن . (ناظم الاطباء).
-
انقسام
لغتنامه دهخدا
انقسام . [ اِ ق ِ ] (ع مص ) بخش بخش شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بخشیده شدن . (تاج المصادر بیهقی ). حصه حصه شدن و بخش بخش شدن . (غیاث اللغات ). بخشیده گشتن . (یادداشت مؤلف ). || (اِمص ) توزیع و تقسیم و بخش بخش شدگی . (ناظم ...
-
تخییف
لغتنامه دهخدا
تخییف . [ ت َخ ْ ] (ع مص ) فرودآمدن در منزلی . || بددلی کردن و روی گردانیدن از کارزار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || متفرق و پراکنده شدن گوشت لثه مابین دندانها. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد)...
-
مسدود
لغتنامه دهخدا
مسدود. [ م َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از سَدّ. رجوع به سد شود. || بازداشته شده . (از منتهی الارب ). || استوار کرده و اصلاح نموده . || سدشده و بندشده و بسته شده . (ناظم الاطباء). گرفته . بسته . فراز.- مسدود شدن ؛ سد شدن و بند شدن و بسته شدن . (ناظم الاطبا...
-
نصفانصف
لغتنامه دهخدا
نصفانصف . [ ن ِ ن ِ ] (اِ مرکب ) نیمانیم . (یادداشت مؤلف ). دو نیمه ٔ برابر مساوی . (ناظم الاطباء). || (ق مرکب ) به اندازه ٔ نصف : نصفانصف فرق کرده است . (یادداشت مؤلف ).- نصانصف شدن ؛ به میان رسیدن . به دو نیم شدن . (ناظم الاطباء).- نصفانصف کردن ...
-
تأریف
لغتنامه دهخدا
تأریف . [ ت َءْ ] (ع مص ) حد چیزی پیدا کردن . (تاج المصادر بیهقی ). گردانیده شدن حدبرای زمین و قسمت نموده شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء). تأریف بر زمین (فعل آن مجهول آید)؛حدودی برای آن تعیین شدن و قسمت گردیدن . (از اقرب الموارد) (از ...
-
باغ صبا
لغتنامه دهخدا
باغ صبا. [ غ ِ ص َ ] (اِخ ) نام باغی به شمال تهران و اکنون بسبب تقسیم شدن قسمتی از اراضی آن بصورت محلتی از تهران در آمده است و در آن قناتی بهمین نام جاریست . || از قنوات شهر تهران و آن سابقاً خارج از شهر بوده و اکنون جزء شهر محسوب میشود.
-
دج
لغتنامه دهخدا
دج . [ دَ ] (اِ) مهر خرمن . چون دانه ٔ گندم یا جو را در خرمنگاه از کاه جدا و توده کنند و خواهند که شب هنگام یا تا گاه تقسیم از دستخوردگی مصون ماند آنرا دج کنند یعنی قطعه چوبی دسته دار را که بر سطح آن خطوطی یا اشکالی کنده گری و نجارت شده است به اطراف ...
-
انبیذ کردن
لغتنامه دهخدا
انبیذ کردن . [ اَم ْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عامه ، گرد کردن غله و غیره در جایی چون خرمن گاه و غیره ، شاید انبودن نیز همین کلمه باشد. (یادداشت بخط مؤلف ). در تداول گناباد (خراسان ) توده کردن گندم در خرمن پس از جدا شدن از کاه برای تقسیم کردن میا...
-
تزعب
لغتنامه دهخدا
تزعب . [ ت َ زَع ْ ع ُ ] (ع مص ) شتافتن . (از متن اللغة). || شادمان شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تنشط. (متن اللغة). نشاط داشتن . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || خشم گرفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تغیظ. (متن اللغة) (اقرب الموارد) ...
-
منقسم
لغتنامه دهخدا
منقسم . [ م ُ ق َ س ِ ] (ع ص ) بخش بخش شونده . (آنندراج ). بخش بخش شده و قسمت شده . (ناظم الاطباء). تقسیم شده : عقلاگفته اند هر گناه که از مردم صادر شود منقسم است بر چهار قسم . (مرزبان نامه چ قزوینی ص 117). مراتب پیغمبران منقسم به چهار است . (حبیب ال...
-
دونیمه
لغتنامه دهخدا
دونیمه . [ دُ م َ / م ِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) دو نیم . دو نصف . به دو نصف تقسیم شده (یادداشت مؤلف ) : هر آن که چون قلمت سر به حکم برننهددو نیمه باد سرش تا به سینه همچو قلم . سعدی .- دونیمه شدن ؛ دو نیم شدن . نصف شدن : دو نیمه شد آن کوه پولادسنج . ن...