کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تقاوی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تقاوی
لغتنامه دهخدا
تقاوی . [ ت َ ] (ع مص ) افزون شدن شریکان . || شب گذاشتن با گرسنگی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || قوت دادن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || (اِ) دانه که برای زرع ذخیره کنند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) (ازاقرب الموارد). || به اصطلا...
-
واژههای همآوا
-
تغاوی
لغتنامه دهخدا
تغاوی . [ ت َ ] (ع مص ) بر بدی و بیراهی گرد آمدن و یارمندی نمودن بر آن ، یقال : تغاووا علی العثمان فقتلوه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). تجمع و تعاون قوم بر کسی و کشتن او. (از اقرب الموارد). || یا از اینجا و آنجا گرد آمدن و کوشش و حرب...
-
جستوجو در متن
-
متقاوی
لغتنامه دهخدا
متقاوی . [ م ُ ت َ ] (ع ص )کسی که خرید میکند بر ضد دیگری . (ناظم الاطباء). کسی که در خرید بهای کالائی را چندان بالا میبرد که جز او دیگری آن را نخرد. (از اقرب الموارد). || کسی که شب را به گرسنگی میگذراند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب المو...